روانشناسی،مشاوره و راهنمایی
مشاوره در زمینه های:تشخیص اختلالات روانی،ازدواج،تحصیل،خانواده،فردی و....


 

با سلام خدمت بازدیدکنندگان عزیز و مراجعین محترم

 

 

 

عزیزان دقت و توجه داشته باشن که برای گرفتن جواب مشکلاتشون از

من حتما باید یا آدرس ایمیل یا شماره موبایل رو برای من بگذارن تا بتونم از این طرق به مشکلاتشون بپردازم و جوابگو باشم. به هیچ وجه قادر به پاسخگویی در داخل وبلاگهای خودم نیستم به

علت سوء استفاده های احتمالی. باتشکر

چهار شنبه 3 اسفند 1398برچسب:, :: 22:8 :: نويسنده : ابوذر

قابل توجه کلیه مراجعین عزیز
 

ازمراجعین محترمه ای که برای من از دو سه ماه گذشته تاکنون ایمیلی به آدرس 
 

psychology62@yahoo.com

ارسال کرده اند تقاضا میشود که ایمیل یا ایمیلهایی که تو این مدت برای من ارسال

کرده اند و از من جوابی دریافت نکردند را به آدرس جدید ایمیل من دوباره ارسال کنند

تا در اسرع وقت پاسخگوی این عزیزان باشم.ایمیل قبلی من به کلی ازبین رفته به

همین خاطر دسترسی به آدرس ایمیل شما عزیزان ندارم،لطفا فقط به آدرس جدید

من ایمیل بزنید. قبلا از همکاری شما مراجعین عزیز تشکر میکنم.

ایمیل جدید:


abouzarmrd@gmail.com

یک شنبه 24 دی 1398برچسب:, :: 12:13 :: نويسنده : ابوذر

با سلام خدمت دوستان و بازدیدکنندگان گرامی

من بغیر از این وبلاگ روانشناسی وبلاگ دیگری با موضوعات

مختلف در مورد ازدواج دارم که مطالب آن را از کتاب گلبرگ زندگی

و دیگر کتابهای معتبر در زمینه ازدواج استخراج کردم.مطالب این

وبلاگ(ازدواج) به بیشتر سوالات و مشکلات شما در امر ازدواج

پاسخ خواهد داد. شما دوستان می توانید از طریق لینک زیر به

وبلاگ ازدواج دسترسی پیدا کنید.

باتشکر از حضور گرم شما دوستان.

                 www.moshavere-ezdevaj.loxblog.com

دو شنبه 30 آبان 1398برچسب:ازدواج, :: 2:14 :: نويسنده : ابوذر

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.netتصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.netتصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.netتصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.netتصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.netتصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

سلام به شما دوستان گرامی                                                                                                                                               

اینجانب ابوذر مرادی کارشناسی روانشناسی عمومی در این وبلاگ به کسانی که نیاز به مشاوره و راهنمایی در زمینه های : تشخیص اختلالات روانی ـ ازدواج ـ تحصیل ـ شغل ـ فردی ـ خانواده و..... داشته باشند در حد توان علمی خدمات مشاوره را ارائه خواهم داد.

عزیزان من می توانند مشکل و خواسنه خود را به طور کامل و جزء به جزء در وبلاگم در قسمت نظرات نه جای دیگر بطور خصوصی درج نمایند تا در اسرع وقت پاسگو باشم.

نکته مهم:

دوستانی که تمایل دارند که مشکلات خود را بصورت تلفنی . پیامکی و چتی در مسنجرهای تلگرام و واتس اپ مطرح کنند می توانند با شماره همراه من تماس بگیرند.لازم به ذکر است به کسانی که به قصد مزاحمت و یا تمسخر تماس بگیرند و یا در وبلاگ به دروغ مطالب و مشکلاتی را بازگو کنند جواب نخواهم داد.

09369660388

یکی از اصول اخلاقی که در روانشناسی می بایست به ان پایبند بود رازداری و حفظ اسرار مراجعین است که من هم به این اصل پایبند هستم.شما دوستان گرامی با خیال اسوده مسائل خود را مطرح کنید. البته اسرار خود را یا از طریق نظرات فقط خصوصی در وب و یا از طریق ایمیل و یا تلفن مطرح کنید.باتشکر

Email:
abouzarmrd@gmail.com

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net    

 

20 آبان 1398برچسب:, :: 23:34 :: نويسنده : ابوذر

مجله سپیده دانایی - نرگس عزیزی، کارشناس ارشد مشاوره: تجربه شکست عاطفی، تجربه ای دردناک با عوارضی متعدد است؛ اما دردناک بودن این تجربه و یا گستردگی عوارض به این معنا نیست که نمی توان برای مدیریت این وضعیت اقدامی انجام داد.

داستان شما چه بود؟

بعد از این که شوک اولیه ی مواجه شدن با شکست را پشت سر گذاشتید، انتظار می رود تا بتوانید از وضعیت خود یک جمع بندی داشته باشید. چرا که تصور ناتمام بودن مساله می تواند علاوه بر تمایل شما به خاطر تلاش برای برقراری رابطه، احساس ناخوشایندی را در شما ایجاد و کلافگی شما را شدید کند. پس هرچه زودتر بتوانید به جمع بندی برسید، زودتر هم به آرامش می رسید.

 

شکست عاطفی دردناک است اما... (2)


گاهی اوقات افراد برای این منظور از کمک های تخصصی روان شناسی کمک می گیرند، گاهی نیز صحبت و درددل با دوستی آگاه و باتجربه می تواند کمک خوبی باشد، اما ممکن است شما چنین فرصت هایی در اختیار نداشته باشید. در این صورت، نوشتن می تواند به کمک شما بیاید. نوشتن داستان رابطه ی خود با پایانی مشخص می تواند به شما کمک کند تا به انتها رسیدن آن را بهتر بپذیرید. می توانید برای این کار در چند خط بنویسید که رابطه ی شما از کجا شروع شد، چه قدر ادامه داشت، چه مزیت هایی برای شما داشت، چه مشکلاتی برایتان ایجاد کرد و چه زمانی به اتمام رسید.

تقویت توانمندی ها

اعتماد به نفس شما بعد از مواجه شدن با این شکست به احتمال زیاد، آسیب دیده و ممکن است تصور کنید آدم بی عرضه ای هستید، اما لازم نیست به وحشت بیافتید. اول این که این احساس می تواند مانع شما در برقراری روابط عجولانه شود و دوم این که در بسیاری از اوقات، گذشت زمان به شما کمک خواهدکرد تا بهتر بتوانید با این موضوع کنار بیایید. شاید لازم باشد خودتان نیز اقداماتی انجام دهید. به عنوان مثال ممکن است شما متوجه شوید یکی از دلایلی که رابطه شما را به بن بست کشانده عدم توانایی شما در بیان خواسته ها به شکلی مناسب بوده است. از این فرصت استفاده کرده و سعی کنید نقاط ضعف خود را برطرف کنید.

بازیابی گوهر وجود

شکست عاطفی دردناک است اما... (2)


به جز اثر منفی شکست عاطفی بر اعتماد به نفس، این مسئله می تواند اثراتی منفی بر عزت نفس هم داشته باشد. در این مواقع فرد در نتیجه چنین رویدادهایی احساس بی ارزشی کرده و تصوری منفی در رابطه با خود پیدا می کند. کاهش عزت نفس نه تنها نفعی نداشته که می تواند باعث مشکلات متعدد و ازجمله تلاش برای برقراری روابط عجولانه و یا نگرانی دائم از برقراری روابط جدید شود. اما برای جلوگیری از این موضوع چه کنیم؟

داشتن دیدی دقیق از توانایی ها و ویژگی های خود می تواند مانع ایجاد تصورات اشتباه شود. شاید بد نباشد در این روزها زمانی را به نوشتن ویژگی های مثبت و منفی خود اختصاص دهید. البته دقت داشته باشید که توجه به تجربه ای که از سر گذرانده اید احتمال دارد برداشت شما چندان درست نباشد، پس اگر بتوانید از دوستی نزدیک که شما را می شناسد، کمک بگیرید، خیلی خوب خواهدبود در عین حال دقت داشته باشید که اگر تعداد ویژگی های منفی شما بسیار بیشتر از موارد مثبت است، به احتمال زیاد شما خود را دست کم گرفته اید.

علاوه بر آن انجام برخی کارها می تواند در ما ایجاد احساسی مثبت نسبت به خودمان کند. کمک کردن به دیگران یکی از آنهاست. در این روزها سعی کنید در خانه به خانواده خود کمک بیشتری کنید، علاوه بر آن رفتن به مراکز خیریه و مشارکت در امور خیریه می تواند گزینه بسیار مناسبی برای این روزهای شما باشد. در عین حال اگر این روزها فرصت هایی برای یادگیری مهارت های جدید برای خود ایجاد کنید، بسیار عالی است. چرا که هم به اعتماد به نفس شما کمک خواهدکرد و هم در عین حال به شما یادآوری خواهدکرد که زندگی شما ابعاد دیگری نیز دارد.

اصلاح باورهای دردسرساز

تصورات غیرمنطقی خود را در ارتباط با روابط عاطفی شناسایی کنید. مثل این که «هیچ رابطه ای جای عشق اول را نخواهدگرفت.» یادتان باشد شما روابط عمیق خود با دیگران را فراموش نخواهید کرد اما این موضوع به معنی آن نخواهدبود که شما از روابط خود در آینده لذتی نخواهید برد و یا هیچ وقتی نمی توانید روابط عمیق و غنی دیگری برقرار کنید. البته تصورات غیرمنطقی محدود به این مورد نیست و شامل موارد دیگری نیز می شود، پس برای شناسایی و البته اصلاح آن ها وقت بیشتری اختصاص دهید.

مدیریت روابط بعد از شکست عاطفی

از سرزنش نترس!


شکست عاطفی دردناک است اما... (2)


یکی از مشکلات شایع بعد از تجربه شکست عاطفی، تنظیم روابط با اعضای خانواده و دیگر دوستان است. بسیاری از افراد از سرزنش شدن زیاد شکایت دارند. در این زمینه شاید بد نباشد به چند نکته توجه کنیم: هرچه ارتباط شما با اطرافیان شما نزدیک تر بوده و آن ها بیشتر در جریان رابطه پیشین شما باشند، احتمال نشان دادن واکنش بیشتر است. پس انتظار این که هیچ کس چیزی به روی خودش نیاورد، انتظاری منطقی نیست.

زمانی که از سوی والدین خود نکوهش می شنوید، می تواند با ابراز احساسی درست مسیر گفت و گو را به سمتی دیگر برده و به عنوان مثال بگویید «می دانم حرف شما درست است، من هم فکر می کنم در مسیر قبلی ام دچار اشتباه شدم. برای همین هم این روزها حالم خیلی خراب است. دلم می خواهد با کسی صحبت کنم یا به پیاده روی بروم، بلکه کمی به آرامش برسم.»

شاید شما بعد از این شکست، دست به تغییراتی در نحوه زندگی خود زده و دوست داشته باشید دیگران نیز متوجه این تغییرات شوند و با درنظر گرفتن آن ها، کمتر شما را سرزنش کنند. در این وضعیت بد نیست به نوعی دیگران را نیز متوجه تغییر خود کنید. به عنوان مثال در نحوه ی لباس پوشیدن خود تغییراتی ایجاد کرده و یا سبک زندگی قبلی خود را عوض کنید. شاید بد نباشد با یک خانه تکانی اساسی در اتاقتان به دیگر اعضای خانواده نشان دهید که فصل جدیدی در زندگی شما آغاز شده است.

جدا از تمام این ها، ممکن است نوع برخورد دیگران برای شما که روزهای حساسی را پشت سر می گذرانید، بسیار آزاردهنده باشد. در این صورت، شاید بهتر باشد یاد بگیرید تا به شکلی مودبانه و کارآمد احساسات و خواسته خود را با دیگران در میان بگذارید.

یک شنبه 19 مهر 1394برچسب:, :: 1:49 :: نويسنده : ابوذر
 سایت مردمان: رابطه هم می تواند رشد و شادی متقابل ایجاد کند و هم بعد از مدتی خسته کننده، خفه کننده و آسیب رسان شود. هر رابطه ای، چه چند هفته طول بکشد و چه یک عمر دوام پیدا کند، هدف خود را دارد. مسئله مهم این است که رابطه باید از شما حمایت کرده، تشویقتان کند و برای تبدیل شدن به انسانی بهتر شما را به چالش بکشد نه اینکه همه انرژی تان را گرفته و باعث شود احساس بدی نسبت به خودتان پیدا کنید.

 

۱۰ چیزی که بخاطر رابطه تان نباید قربانی کنید


اگر مجبور هستید به خاطر رابطه ای که در آن هستید، یکی از موارد زیر را قربانی کنید، زمان آن رسیده که این رابطه را دوباره ارزیابی نمایید.

۱. آزادی تان

اگر به طور مداوم باید گزارشات کارهای خودتان را به طرفتان بدهید یا از اینکه با یکی از دوستان یا اعضای خانواده تان جایی رفتید، احساس گناه کنید، نشان می دهد که آن فرد اعتماد به نفس ندارد. رفتارهای مالکیت جویانه معمولاً بخاطر احساس عدم امنیت و اعتماد درونی افراد است که بخاطر اتفاقاتی که در کودکی برایشان افتاده ایجاد شده است. حتی اگر این فرد بسیار مهربان بوده و لیاقت دوست داشتن را داشته باشد، باید ارتباطتان را با او قطع کنید تا بتواند زخم های خودش را درمان کند. رفتارهای کنترل کننده نشان میدهد که فرد با خودش احساس راحتی نمیکند و چنین فردی قبل از اینکه وارد یک رابطه جدی شود، باید مشکلات درونی اش را برطرف کند.

۲. خودتان

هیچوقت خودتان را برای کسی دیگر تغییر ندهید. فردی که واقعاً باید در زندگی کنار شما باشد، شما را همانطور که هستید دوست خواهد داشت، هیچوقت هم از شما نمیخواهد که خودتان را تغییر دهید چون از خود واقعی شما لذت میبرد. البته همه روابط به کمی مصالحه نیاز دارد، مثل اینکه در رستورانی غذا بخورید که او دوست دارد نه رستورانی که خودتان واقعاً دوست داشتید بروید اما نباید شخصیت و هویت واقعی خودتان را برای کسی دیگر عوض کنید. بدون هیچ رودربایستی و خجالت خودتان باشد و اگر طرفتان نمی تواند آن را قبول کند، مشکل از اوست نه شما.

۳. خوشبختی تان

اگر کسی نمی تواند زندگی شما را ارتقا داده و به لذت هایتان اضافه کند، واقعاً به چه دلیل باید کنار شما باشد؟ اگر طرفتان فقط باعث ناراحتی تان میشود و باعث میشود احساس بدی نسبت به خودتان و زندگی پیدا کنید، زمان آن رسیده که آن رابطه را ترک کنید. شما به کسی نیاز دارید که با ارتعاشات انرژی شما همخوانی داشته باشد و به زندگی تان شور و هیجان بدهد نه اینکه همه انرژی زندگی شما را بگیرد.

۴. تفریح و سرگرمی تان

آیا از بودن کنار آن فرد لذت میبرید؟ آیا میتوانید با هم مثل بچه ها از ته دل بخندید و چیزهای جدیدی را امتحان کنید؟ در همه روابط هرازگاهی اختلاف پیش میآید اما حتی بعد از مدتی طولانی کنار هم بودن، هنوز هم باید بتوانید فعالیتهایی را در کنار هم انجام دهید که کودک درون شما را بیرون بیاورد، هیچوقت نباید قید تفریح و لذت در رابطه را بزنید. بدون این تفریحات، زندگی بسیار خسته کننده خواهد شد و تنها چیزی که برایتان باقی خواهد گذاشت استرس است.

۵. آرزوهایتان

یک رابطه ایدآل از دو فردی تشکیل میشود که هدفی مشترک داشته و همدیگر را در هر قدم برای رسیدن به آن هدف یاری کنند. یا دو نفر با آرزوهای متفاوت که همدیگر را برای رسیدن به این آرزوها تشویق میکنند. اگر طرفتان در مسیر مشابه شما نیست، بی درنگ از آن رابطه بیرون بیایید. اینکه از زندگی چه می خواهید قسمت عمده ای از شما را تشکیل میدهد و مطمئناً در زندگی تان به کسی که مانع رسیدن شما به اهدافتان باشد نیاز ندارید.

۶. آرامش درونی تان

کسی که در زندگی کنار شماست باید حس آرامش عمیقی به شما بدهد که هرج و مرج و مشغله های زندگی را از یاد ببرید. اگر او باعث اضطراب، عصبانیت و استرس شما میشود. فقط انرژی شما را تحلیل برده و شما را دربرابر انرژی منفی آسیب پذیر میکند. او باید درون خود آرامش داشته باشد و این آرامش را به شما هم منتقل کند.

۷. میلتان به اکتشاف

زندگی یعنی تجربیات جدید، بنابراین اگر طرفتان به امتحان کردن چیزهای جدید تمایل ندارد و شما را هم از این کار منع میکند، مطمئناً مدت زمان زیادی نمیتوانید با او احساس خوشبختی کنید. طرفتان باید شما را به خطر کردن تشویق کند، چون این خطر کردن ها است که باعث رشد و پیشرفت شما خواهد شد.

۸. روابط دیگرتان

رابطه شما با دوستان و خانواده نباید بخاطر نامزد یا همسر شما قربانی شوند. کسی که چنین چیزی از شما میخواهد حس مالکیت دارد. طرف شما باید به شما این امکان را بدهد که بتوانید با دوستان و خانواده خود بدون اینکه کنترلتان کند، وقت بگذرانید. دقت کنید که کسی را انتخاب کنید که برای شاد و راضی بودنش نیاز نداشته باشد که همیشه و در همه جا شما کنارش باشید.

۹. اعتقادات معنوی/مذهبی تان

خیلی ها بخاطر طرف مقابلشان اعتقادات خود را عوض میکنند اما اینکه واقعاً بخواهید به آن اعتقادات روی بیاورید تااینکه به خاطر فردی دیگر خودتان را مجبور به پذیرفتن آن کنید، خیلی فرق میکند. هیچ رابطه ای اینقدر ارزش ندارد که بخاطر آن اعتقادات درونی خودتان را از دست بدهید. طرفتان باید بتواند تقویت کننده زندگی معنوی شما باشد و همراه با شما رشد کند.

۱۰. معاشرتتان

هر رابطه نیاز به تعهدی عمیق به گوش دادن به حرف های طرف مقابل و درک افکار و احساسات او دارد. یک رابطه دوستانه و آزاد از دو فردی تشکیل میشود که برای نظرات همدیگر ارزش قائل بوده و همدیگر را قضاوت نمی کنند. اگر به طور مداوم احساس می کنید که  طرفتان برای گفتگوی راحت و آزاد با شما تلاشی نمی کند، به او بگویید که در رابطه تان نیازهای شما برآورده نمی شود. اگر میخواهید رابطه ای موفق و شاد داشته باشید، خیلی مهم است که طرفتان از نظر احساسی همیشه برای شما آماده باشد.

یک شنبه 19 مهر 1394برچسب:, :: 1:6 :: نويسنده : ابوذر

بچه‌های مستعد اعتیاد 10 ویژگی دارند

بچه‌های مستعد اعتیاد 10 ویژگی دارند
فرزند من اگر صد بار هم به علت رفتار نادرستی دچار آسیب و تنبیه شود، ممكن است بار صد و یكم هم آن رفتار را تكرار كند.

ما می‌دانیم اگر فرزندانمان دچار اضافه وزن هستند با احتمال بیشتری در سنین بالاتر دچار بیماری دیابت (افزایش قندخون) خواهند شد. همچنین می‌دانیم اگر فرزندانمان تحرك كافی نداشته باشند برای ابتلا به بیماری‌های قلبی و عروقی در سنین بالاتر مستعدتر هستند اما در اینجا یك سوال مهم مطرح است: «آیا می‌توان پیش‌بینی كرد كه چه كودكان یا نوجوانانی در سنین بالاتر با احتمال بیشتری ممكن است درگیر بیماری اعتیاد شوند؟»

نزدیك به 10 سال است كه از نزدیك با بیماران دچار اعتیاد در ارتباط هستم. حقیقتا باید پذیرفت بیماری اعتیاد یكی از شدیدترین بیماری‌هایی است كه یك جوان 20 تا 30 ساله ممكن است دچار آن شود. همیشه وقتی یك بیمار جدید دچار اعتیاد را معاینه می‌كنم این سوال برایم پیش می‌آید كه آیا می‌شد جلوی ایجاد بیماری در این فرد گرفته شود؟ آیا اگر یكی از ویژگی‌های رفتاری یا تفكری این فرد در دورانی از زندگی‌اش اصلاح می‌شد، ابتلا به این بیماری شدید قابل‌پیشگیری بود؟ آیا می‌شد با ارائه آموزش‌هایی یا انجام مداخله‌هایی، تغییراتی در فرد ایجاد كرد به صورتی كه اكنون با بیماری اعتیاد در او مواجه نمی‌شدیم؟ متاسفانه یا خوشبختانه می‌توانم به طور قاطع بگویم كه پس از مدتی مصاحبه و كار با هر یك از این بیماران متوجه می‌شوم كه جواب این سوال‌ها در بسیاری از موارد «بله» بوده است! این جواب می‌تواند برای خانواده‌هایی كه بیماری در میان خود دارند «دردناك» و برای خانواده‌های دیگر «امیدبخش» باشد.
بخشی از این ویژگی‌های اصلاح‌پذیر، درونی هستند یعنی جزئی از ویژگی‌های رفتاری یا تفكری فرزند ما و برخی دیگر از این ویژگی‌ها، تحت‌تاثیر محیط بیرونی افراد هستند. در ادامه به 10 ویژگی فردی كه می‌توانند فرزندان را مستعد بیماری اعتیاد كنند اشاره می‌‌كنیم:

1. هیجان‌های شدید: فرزند من دچار هیجان‌های شدید و در مواردی غیرقابل كنترل می‌شود. برای مثال دچار خشم و پرخاشگری شدید، شادی زیادی و غیرقابل‌كنترل، اندوه و غصه شدید و شكننده یا اضطراب دامنه‌دار و گسترده می‌شود و در كنترل این احساس‌ها و هیجان‌ها و برگشت سریع به وضعیت عادی و طبیعی چندان موفق نیست.

2. عدم تحمل وقفه: فرزند من «صبر ندارد» و نمی‌تواند برای رسیدن به چیزی كه می‌خواهد اندكی تامل كند. اگر قرار باشد بین دریافت یك شكلات همین حالا یا گرفتن دو شكلات ولی نیم ساعت دیگر، یكی را انتخاب كند حتما «گرفتن یك شكلات همین حالا» را برمی‌گزیند. اگر مدتی جایی معطل شود به سرعت بی‌قرار می‌شود و حوصله‌اش سر می‌رود.

3. كوری هیجانی: فرزند من وقتی دچار بی‌حوصلگی، غمگینی یا ناراحتی می‌شود، نمی‌تواند توضیح دهد كه به چه علت اصطلاحا «حالش گرفته شده است». فقط می‌گوید: «حالم بد است» یا «اعصابم خرُد است» یا «حال خوبی ندارم»، اما اینكه این حال گرفته ناشی از خستگی، احساس خجالت، طردشدن از جمع دوستان، حسادت به داشته‌های دیگران، حس نفرت، احساس گناه، شرمندگی یا احساس حقارت است برای او مشخص و روشن نیست. اصطلاحا ما می‌گوییم این فرد دچار «كوری عاطفی» است یعنی نمی‌تواند بین احساسات منفی خود تفكیكی قائل شود یا آنها را به خوبی «ببیند». بعضی از افراد نیز دچار «بی‌سوادی عاطفی» هستند، یعنی نمی‌توانند برای بیان اینكه چه احساسی در درون خود دارند واژگان مناسبی پیدا كنند.

4. پاداش‌طلبی بالا و آسیب‌گریزی پایین: فرزند من اگر صد بار هم به علت رفتار نادرستی دچار آسیب و تنبیه شود، ممكن است بار صد و یكم هم آن رفتار را تكرار كند. یعنی انگار تنبیه‌ها به یاد او نمی‌مانند، اما اگر جایی تشویق شود یا جایزه‌ای به او داده شود، انگار تا ابد یادش می‌ماند. اگر از رفتن به مسافرتی تفریحی یا رستورانی برای غذا خوردن، لذت ببرد و خوشش بیاید حتما اصرار می‌كند تا این تفریح تكرار شود اما اگر در جایی چیزی ببازد یا تنبیه شود. این باخت یا تنبیه تاثیر چندانی در رفتار او نمی‌گذارد. این وابستگی به پاداش‌های بیرونی تا حدی است كه تقریبا هیچ كاری كه در آن سود یا پاداش بیرونی واضحی وجود نداشته باشد توسط فرزند من انجام نمی‌شود.

5. مخاطره‌جویی: فرزندم انگار به مخاطرهای احتمالی ناشی از رفتارهای خود كاملا بی‌توجه است. به ورزش‌های پرخطر مانند پریدن از بلندی، غواصی، قایق‌سواری در رودخانه‌های خروشان، موتورسواری، رانندگی با سرعت‌های بالا و ورزش‌های رزمی خشن علاقه‌مند است و وقتی با او در مورد خطرهای احتمالی ناشی از این رفتارها صحبت می‌كنیم به نظر می‌رسد آسیب‌های محتمل از این رفتارها برایش بسیار كم‌اهمیت هستند. از انجام كارهایی كه هیجان و در كنار آن خطر بالایی دارند به صورتی غیرمنطقی لذت می‌برد. معتقد است نباید ترسو بود. بهتر است هر چیزی را اگر لذتی در آن است تجربه كرد حتی اگر خطرهایی نیز همراه آن باشد.

6. تمركز و تعمق پایین: فرزندم نمی‌تواند حواس خود را روی كاری خاص برای مدتی متمركز كند. دائما از سركار خود بلند می‌شود. هیچ‌گاه ندیده‌ام كه چند ساعت به صورت مستمر به كاری خاص مشغول باشد به خصوص اگر این كار، مطالعه یك كتاب یا انجام تكلیف‌های درسی باشد. هیچ‌گاه به طور عمیق به یك مساله فكر نمی‌كند و ساعت‌ها با آن درگیر نمی‌شود و تحلیل لایه‌های درونی رفتار آدم‌های دیگر برای او سخت است. از انجام كارهایی كه نیاز به پشتكار، ممارست و تمركز برای مدتی نسبتا طولانی دارد ناتوان است.

7. بی‌نظمی خواب و بیداری: ساعت بیدار شدن و خوابیدن فرزند من نظم مشخصی ندارد. ممكن است هر ساعتی از شبانه‌روز از خواب بیدار شود. بیشتر ترجیح می‌دهد شب‌ها بیدار باشد و صبح‌ها تا دیر وقت بخوابد. هرگاه سعی می‌كند به علت یك فشار خارجی، نظمی در ساعت‌های خواب و بیداری خود ایجاد كند، عموما در حفظ این نظم ناتوان است. به سختی به بیدارشدن در ساعتی خاص عادت می‌كند و ساعت خوابیدن شب او نیز تابع برنامه تلویزیونی آن شب یا مقدار كار باقی‌مانده برای امتحان فرداست و از نظم خاصی تبعیت نمی‌كند.

چه تعداد از این ویژگی‌ها در فرزندان شما وجود دارد؟ شاید جواب در مورد «وجود داشتن» یا «وجود نداشتن» یك ویژگی سخت باشد. شاید بهتر باشد بپرسم هر یك از این ویژگی‌ها «چند درصد» در فرزند شما وجود دارد؟

8. كنترل رفتاری ضعیف: فرزندم اراده ضعیفی دارد و نمی‌تواند از خواسته‌ها و تمایل‌های خود به راحتی بگذرد و نیازهای خود را كنترل كند. اگر قرار است از خوردن چیز خوشمزه‌ای به علت داشتن یك بیماری برای مدتی پرهیز كند، این كار برایش بسیار سخت است. برایش مشكل است حرفی را در دهان خود نگه دارد و با دیگران راجع به آن صحبت نكند. به سختی می‌تواند از تفریح‌های خود در ایام امتحانات برای رسیدن به درس‌های خود كوتاه بیاید. بلندشدن از پای برنامه‌های تلویزیونی برایش سخت است و گاه شب‌ها به جای اینكه برای خواب به بستر برود همان پای تلویزیون خوابش می‌برد.

9. تاثیرپذیری بالا از همسالان: فرزندم زیاد تحت‌تاثیر دوستان و اطرافیان خود است. نظری كه دیگران برایش طرح می‌كنند به راحتی می‌پذیرد. به سرعت با جمع همراه می‌شود. اگر جمع دوستان به كاری مشغول ‌شوند كه او حتی با آن كار مخالف است، مخالفت خود را ابراز نمی‌كند. نظر دوستانش برایش حُجت است. خیلی به نظر دوستانش راجع به رفتارها و تیپ و ظاهرش اهمیت می‌دهد.

10. خستگی‌پذیری: فرزندم زود خسته می‌شود و همیشه از یك خستگی مزمن شكایت دارد. با وجود اینكه شب به مقدار كافی خوابیده اما صبح انگار همه‌ خستگی او تمام نشده است و هنوز ادامه دارد. دائما از دردهای جسمی شكایت می‌كند و این دردهای جسمی، وقتی دچار یك فشار روانی مانند امتحانات یا درگیری عاطفی است، شدیدتر می‌شوند. مشكلات گوارشی، دردهای استخوانی و عضلانی و سردرد شایع‌ترین این شكایت‌ها هستند. انگار انرژی درونی او برای انجام كارها ناكافی است.

5 نکته‌ای که باید درباره این 10 ویژگی بدانید

نكته اول:
این نقاط ضعف در بسیاری از كودكان و نوجوانان وجود دارد. پس اگر یك یا چند مورد از آنها را در فرزندان خود مشاهده می‌كنید، در قدم اول وحشت نكنید. اگرچه باید به این نكته اشاره كرد كه اگر بیماری اعتیاد متاسفانه در جامعه ما بسیار شایع است، شاید بتوان دلیل اصلی آن را وجود گسترده این نقاط ضعف شایع دانست.


نكته دوم: بسیاری از این نقاط ضعف اصلاح‌پذیرند. قدم اول در اصلاح این نقاط ضعف شناسایی و سپس پذیرش وجود آنها در فرزندان است. قدم دوم یادگیری روش‌هایی است كه با استفاده از آنها بتوان این مشكلات را اصلاح كرد. بهره‌گیری از متخصصان كارآزموده مانند روان‌شناسان و مشاوران خبره برای اصلاح پاره‌ای از این مشكلات، كاملا ضروری است.

نكته سوم: اصلاح بعضی از نقاط ضعف، ساده‌تر و بعضی دیگر، سخت‌تر و پیچیده‌تر است. بهتر است با بهره‌گیری از مشاوره‌های كارشناسان، كار را از نقاط ضعفی آغاز كرد كه اصلاح آنها ساده‌تر و انجام‌پذیرتر است.

نكته چهارم: اصلاح این نقاط ضعف، عموما زمانبر و نیازمند صرف زمان و داشتن حوصله است. اگرچه نتیجه‌بخشی و تغییر این نقاط ضعف بعد از گذر زمان بسیار چشمگیر خواهد بود و شما را در ادامه مسیر تشویق خواهد كرد.

نكته پنجم: وجود این ویژگی‌ها، همیشه منفی نیستند. برای مثال خطرپذیری یا پاداش‌طلبی بالا می‌تواند در صورت ایجاد محیطی مناسب، زمینه‌های رشد و پیشرفت فرزندان را نیز فراهم آورد. به شرط آنكه بدانیم با اینگونه فرزندان چگونه رفتار كنیم.

وراثت و ویژگی‌های سرشتی بچه‌ها نیز تعیین‌كننده ‌اند
هر كدام از فرزندان ما ویژگی‌های سرشتی منحصر به فردی دارند كه عموما از تركیبی از ویژگی‌های سرشتی نسل‌های قبل والدین و اجدادشان به آنها به ارث می‌رسد. این ویژگی‌ها به راحتی قابل‌تغییر نیستند. از جمله این ویژگی‌های سرشتی، میزان حساس بودن به اثرات مواد اعتیادآور است.

بعضی از افراد، استعداد ذاتی و زیستی بالاتری برای اعتیاد به مواد مختلف دارند. مثلا بعضی از انسان‌ها با چند بار تجربه سیگار به نیكوتین موجود در آن وابسته می‌شوند اما بعضی دیگر ممكن است با وجود چندبار تجربه، هرگز به این ماده وابسته نشوند. پژوهش‌ها نشان می‌دهد نزدیك به 20 درصد انسان‌ها این ویژگی‌ حساسیت ارثی به نیكوتین را با خود دارند. پس می‌توان گفت اگر در خانواده ما سابقه بیماری اعتیاد وجود دارد باید با دقت بیشتری به فرزندان خود توجه كنیم. البته حضور یا عدم حضور این ویژگی‌های ارثی در مورد داروهای ضعیف‌تری مانند الكل و سیگار مهم‌تر و تعیین‌كننده‌تر است چرا كه بالای 90 درصد ما انسان‌ها، زمینه اولیه برای اعتیاد به مواد قوی مانند شیشه یا كراك را در ژن‌های خود به همراه داریم.

دكتر حامد اختیاری، متخصص علوم اعصاب، عضو هیات علمی پژوهشكده علوم‌شناختی
 
سه شنبه 1 مهر 1394برچسب:, :: 3:19 :: نويسنده : ابوذر
وقتی صحبت از زندگی جوان ایرانی می‌شود خیلی‌ها تنها به مسئله ازدواج می‌پردازند ؛ البته ازدواج هم یکی از مولفه‌های مهم جوانی است اما همه ابعاد جوانی را در برنمی‌گیرد.

 
http://mj7.persianfun.info/img/93/7/Iranian-Teen/01.jpg
 

شاهد اين ادعا هم گزارشي است كه اخيرا وزارت ورزش و جوانان منتشر كرده است. در اين گزارش از بين 23ميليون جوان ايراني جامعه آماري، 15هزار نفر انتخاب شدند و گرايش‌هاي مختلف جوانان در زمينه‌هاي مختلف اجتماعي، سياسي، فرهنگي و... بررسي شده است. در اين نظرسنجي كه شامل جوانان 15تا 29 ساله مي‌شود مسائلي همچون هويت در ابعاد فردي، ديني، ملي و انقلابي، خانواده، ازدواج و طلاق، رفاه و تأمين اجتماعي، اخلاق و تربيت، جمعيت و مهاجرت، مشاركت اجتماعي و سياسي، اشتغال و مهارت‌آموزي، فضاي مجازي، رسانه و ارتباطات، اوقات فراغت، آموزش، دانش و پژوهش، مسكن، تربيت‌بدني و ورزش، جرائم و آسيب‌هاي اجتماعي، خلاقيت و ابتكار، بهداشت و سلامت و تهاجم فرهنگي بررسي شده است.

ما نيز در راستاي سخنان محمدتقي حسن‌زاده، رئيس مركز پژوهش‌ها و مطالعات راهبردي وزارت ورزش و جوانان درباره اين گزارش، به تفصيل بيشتر برخي از آمارها پرداختيم و در همين زمينه با مصطفي آب روشن، جامعه‌شناس و فاطمه محمدصالحي ، روانشناس نيز صحبت كرديم تا راه براي تحقيق درباره سبك زندگي جوان ايراني بازتر و قدم‌هاي بيشتري در اين مسير برداشته شود.به اين آمار از زاويه‌هاي مختلفي مي‌شود نگاه كرد اما شايد يكي از آنها غلبه علاقه‌هاي سنتي جوانان بر زندگي رو به مدرن‌شدن باشد. هرچند باز هم نمي‌توان سهم تغيير سبك زندگي ايراني‌ها را كه مانند تمام نسل‌هاي پيش از اين منجر به شكاف نسلي بين نسل جوان امروز با نسل قبل شده است ناديده گرفت. وقتي شكاف نسلي اتفاق مي‌افتد كه 2 نسل با وجود اختلاف تجربه‌هاي امروزشان هنوز به اصول كلي مشتركي پايبند هستند.

 
http://mj7.persianfun.info/img/93/7/Iranian-Teen/02.jpg
 

نگاه اول:
در آماري كه از افتخار به مسلماني مي‌گويد مي‌توان به مفهوم افتخار، توجه دوباره‌اي كرد: در دل احساس افتخار، حس ارزشمند بودن نهفته است تا‌جايي كه فرد علاقه‌مند است براي تعريف هويت خود به ديگران از اين مفهوم ارزشمند مثل مسلماني استفاده كند. 82 درصد جوانان ايراني در حالي نسبت به اعتقاداتشان حس افتخار دارند كه بسياري از جوانان غرب مسير معنويت‌خواهي را در آدرس‌هاي اشتباهي چون عرفان‌هاي كاذب جست‌وجو مي‌كنند و اين جاي شكر و تبريك به جوانان ايراني دارد. اگر براي پيگيري احساس افتخار جوانان ايراني به اعتقاداتشان به آمارهاي ديگر نگاه كنيد، از يك سو شدت عمل به اعتقادات را از حدود ميانسالي به بعد خواهيد ديد و از سوي ديگر مطالبه نسل امروز براي پاسخگويي به شبهات اعتقادي‌شان كه اتفاقا موجب تقويت پايه عمل به اين اعتقادات نيز مي‌شود. به قرآن كه مراجعه كنيم پازل‌هاي زيبايي از اميد و تلاش بيشتر را براي بهترشدن اعتقادات در فرصت كوتاه زندگي مي‌بينيم؛ آنجا كه مي‌فرمايد: نگوييد ايمان آورديم، بگوييد اسلام آورديم.

 
نگاه دوم: نسبت بين شرايط موجود و شرايط مطلوب را ميزان رضايت از زندگي مي‌گويند. اين آمارها بيانگر رضايت 88/9درصدي جوانان از روابط خانوادگي‌شان هستند، با توجه به اينكه جامعه آماري اين گروه را قشر جوانان تشكيل مي‌دهد بهتر است با پشتوانه اين نشانه خوب، خانواده‌ها به دلايل رضايت و نارضايتي جوانان از خانواده‌هاي خود نگاه دوباره‌اي بيندازند.
 

آيا اين رضايت به خاطر مسائل مادي است يا معنوي؟ به خاطر ارائه خوب خدمات در خانواده است يا به خاطر همكاري و تعامل خوب اعضا با هم؟ هر خانواده‌اي خود معيار خوبي است تا با پاسخ به اين سؤال‌ها و نيم‌نگاهي به ميزان موفقيت و عدم‌موفقيت جوانان متاهل جامعه، به تقويت هرچه بهتر روابطي بپردازد كه ميل به ساخت زندگي رضايتمندانه مجددي را هم توليد كند.

نگاه سوم:
اگر آمار استفاده از چت و شبكه‌هاي مجازي اين تحقيق را در كنار هم نگاه كنيد، نكاتي جالب توجه ديده مي‌شود: ساير تحقيقات هم اين مقطع سني را بيشترين كاربران اينترنت مي‌داند و مي‌گويد تحصيلات يكي از معيارهاي نوع استفاده از اينترنت را تعيين مي‌كند؛ مثلا دارندگان مدرك ديپلم بخش اعظم استفاده‌كنندگان هستند.

بهتر است شما نوع استفاده مثبت يا منفي از اين تكنولوژي‌ها را تعيين كنيد اما به ميزاني كه افراد مشغله و دلمشغولي‌هاي مختلف مانند تحصيل، كار و... داشته باشند كمتر فرصت و انگيزه وقت‌گذراني و تفريح از طريق اينترنت را گزارش كرده‌اند.

نگاه چهارم :‌
جواني آستانه تصميمات مهم براي امروز و آينده است. وقتي جوانان از مخالفت 82/6درصدي خود با ازدواج‌هاي مجازي مي‌گويند و از طرفي 55/6درصد به ازدواج سنتي اعلام رضايت كرده‌اند يا 15/1درصد اين جوانان از حالا به فكر مسكن‌ هستند يعني ميل به برنامه‌ريزي براي تشكيل زندگي در سطح خوبي وجود دارد. جز 2درصد جوانان كه به شيوه آشنايي اينترنتي ازدواج كرده‌اند، سايرين از آثار بدي چون مخدوش بودن هويت واقعي افراد در اين ازدواج‌ها و ضربه‌هاي عاطفي آن باخبرند و هنوز بيشتر ميل به ازدواج سنتي دارند. با اين حساب اگر خانواده‌ها به جوانان فرصت بيشتري در جلسات خواستگاري سنتي براي آشنايي بدهند يا از تحميل و... دوري كنند، ازدواج سنتي كه هنوز هم طبق آمار موفقيت‌آميز‌تر است، مي‌تواند همچنان راه حل مشكل ازدواج باشد.

 
http://mj7.persianfun.info/img/93/7/Iranian-Teen/03.jpg

اينترنت؛ راه فرار يا قوزي بالاي قوز

اينترنت به‌عنوان روش نوين ارتباط و دسترسي به اطلاعات، شكل نويني از تعاملات اجتماعي را به‌دنبال خود آورده است. امروزه در عصري زندگي مي‌كنيم كه فضاي مجازي در سطح وسيع و گسترده به رقابت با فضاي واقعي برخاسته و اين فضاي مبهم براي جوانان بسيار جذاب است. اهميت حضور و ارتباط رسانه‌هاي جديد، سبك نويني از زندگي را براي اعضاي جديد جامعه فراهم كرده كه مي‌توان آن را به زندگي دوم تعبير كرد. ناگفته نماند ايرن فضا در كنار تمامي كاركردهاي آموزشي و اقتصادي مثبت و منحصر به‌فردش، جامعه را دچار چالش‌هاي متعددي كرده است. يكي از اين نگراني‌ها، اثرگذاري اينترنت بر رفتار و روابط اجتماعي جوانان است كه مهم‌ترين چالش‌هاي فرارو، تضادهاي فرهنگي در جامعه‌ و پيامدهاي حاصل از آن است. با توجه به پژوهش‌هاي به‌عمل آمده تقريبا 67درصد جوانان 15تا 29سال كشور از اينترنت استفاده مي‌كنند؛ در واقع اين فضاي ارتباطي اجتماعي، نوع جديدي از روابط را ايجاب مي‌كند كه طي آن شيوه‌هاي رفتار، قواعد، هنجارها، محدوديت‌ها و در عين حال آزادي‌هاي جديدي را براي جوانان ايجاد كرده است.

نتيجه پژوهش‌هاي حاضر ما را به اين نتيجه مي‌رساند كه حدود 40درصد از كاربران فرار از تنهايي را علت حضور در فضاي مجازي عنوان كرده‌اند؛ در واقع با وجود اينكه جوانان امروزي گوشه‌گير و منزوي به‌نظر مي‌رسند اما در فضاي مجازي فعال و اجتماعي‌تر عمل مي‌كنند؛ چرا كه اين فضا احساس دوست داشته شدن و مهم‌بودن را در جوانان ايجاد مي‌كند. از سوي ديگر ديدن عكس‌هاي دوستان و موفقيت‌هايشان در زندگي، موجب برانگيخته شدن احساس حسادت شده، آنها را دچار سرخوردگي و عصبانيت مي‌كند. بيشترين سرخوردگي و تنهايي بين جواناني يافت مي‌شود كه در اين فضاي مجازي خود را با همسالان خويش مقايسه مي‌كنند و از «كمبود توجه» به خويش به‌خاطر كامنت‌ها و لايك‌هاي كمتر از ديگري و يا به‌عبارتي دريافت نكردن بازخورد مورد انتظار در رنج و عذاب هستند و اين شرايط آنان را دچار احساس طردشدگي و تنهايي مجدد مي‌كند.

در عصر حاضر اينترنت فاصله‌ها را نه از لحاظ جغرافيايي بلكه از لحاظ ذهني كاهش داده است و امروزه مشاهده مي‌شود كه افراد با فرهنگ‌هاي متفاوت و گاهي متناقض داراي علايق مشتركي هستند كه از اين منظر، در ‌مي‌يابيم كه سنت‌هاي پذيرفته شده جامعه در حال كمرنگ‌شدن است؛ چرا كه در رسانه‌ها كمتر باز توليد مي‌شوند؛ بنابراين از منظر جامعه ديني، ما با نوعي آنومي و يا انحراف از هنجارهاي اجتماعي روبه‌رو خواهيم بود.

يكي از مهم‌ترين چالش‌هاي پيش‌رو در اين فضا گمنامي كاربران است؛ به‌عبارتي اينترنت فضايي آزاد فراهم مي‌كند كه افراد خودشان را به‌صورت‌هاي گوناگون جلوه دهند كه اين واقعيت به گسترش بي‌اعتمادي شديد در اين فضا منجر شده است. كاربران از عكس، جملات زيبا و اشعار و اصطلاحات مختلف براي توصيف ظاهر و شخصيت و خصوصيات دروني خود استفاده مي‌كنند و به شكلي دلخواه «خود»‌شان و وضعيت ظاهري‌شان را توصيف مي‌كنند. اين افراد با جعل هويت خويش و به اشتراك‌گذاري آن در دنياي مجازي، بي‌اعتمادي را در فضاي مجازي تسري مي‌دهند كه متأسفانه آسيب‌هاي اجتماعي و رواني فراواني را در جامعه به‌وجود مي‌آورد. لذا قبل از اينكه اين پديده اجتماعي نوظهور به شكل مرضي، آسيب‌هاي جبران‌ناپذيري را بر جامعه تحميل كند آسيب‌شناسي و آگاهي رساندن به خانواده‌ها، جوانان و به‌طور عام، كاربران شبكه‌هاي اجتماعي را ضروري و الزام‌آور مي‌سازد.

 
http://mj7.persianfun.info/img/93/7/Iranian-Teen/04.jpg
 

جامعه شناسي جوان

از منظر جامعه‌شناختي پايگاه اقتصادي- اجتماعي وزن بالايي در بروز طلاق در جامعه دارد كه اين متغير نيز وابسته به بيكاري و نبود فرصت‌هاي شغلي براي جوانان بيكار است كه در پژوهش به‌عمل‌آمده مشاهده مي‌كنيم كه 77درصد از جوانان، مشكلات اقتصادي را يكي از علت‌هاي طلاق برشمرده‌اند كه در واقع نظريه يادشده را تبيين مي‌كند. براي تزريق روحيه اميد و نشاط در ميان جوانان بايد به‌طور جدي به فكر كار و اشتغال آنها بود. آنچه باعث اميدواري جوان‌ها به آينده روشن خود مي‌شود، ترسيم دورنمايي شفاف از آينده كشور است. بايد با رفع تبعيض، حذف پارتي بازي و خويشاوندسالاري از نظام گزينش كشور، سعي در ايجاد اميد و انگيزه بين نسل جوان داشت.

شايان ذكر است كه 68درصد از جوانان در اين نمونه، داشتن شغل را داراي اولويتي بالاتر از مسكن درنظر گرفته‌اند. با واكاوي در واقعيت فعلي جامعه‌ درمي‌يابيم كه افزايش ساخت‌وساز و ركود بازار مسكن ناشي از عدم‌قدرت خريد و فقدان تقاضاي مورد نياز براي خريد مسكن است كه اين وضعيت انعكاس بحران اشتغال در جامعه است و اين واقعيت، تحقيق يادشده را به تأييد مجدد مي‌رساند.

آسيب‌هاي به‌وجود آمده ناشي از آشنايي‌هاي سطحي و بدون شناخت در فضاي مجازي نه‌تنها مشكلات رواني فراواني را در جامعه به‌وجود آورده است بلكه مشاهده مي‌كنيم كه اكثر دوستي‌هاي اينترنتي كه به ازدواج منجر شده در آستانه طلاق و فروپاشي‌ هستند. لذا در اين پژوهش درمي‌يابيم كه 56 درصد از جوانان به ازدواج‌هاي سنتي پايبند هستند كه از منظر جامعه‌شناختي ناشي از آگاهي اعضاي جديد جامعه نسبت به ناامن بودن دوستي‌هاي اينترنتي و ازدواج‌هاي ناشي از آن است.

نكته درخور توجه اينكه 82درصد از نمونه آماري جوانان در كشور به دين مبين اسلام افتخار مي‌كنند كه پيامد اين نوع نگرش صحيح، سلامت سبك زندگي اعضاي جديد جامعه را تضمين مي‌كند؛ به‌عبارتي هر چقدر كيفيت دينداري جوانان بالاتر باشد به‌مراتب انگيزه‌هاي مجرمانه و بزهكاري در جامعه كاهش پيدا مي‌كند.

76/4 درصد معتقدند رعايت حريم شخصي در روابط دختر و پسر براي حفظ عفاف ضروري است

76/9 درصد معتقدند مشکلات اقتصادی و فقر در وقوع طلاق موثر است

55/6 درصد معتقدند سنت‌های ازدواج مانند برگزاری مراسم، مهریه و ... لازم است

82/6 درصد مخالف انتخاب همسر از طریق فضای مجازی هستند

81/7 درصد در خانواده خود احساس آرامش و امنیت می‌کنند

68/1 درصد در جنگ براي حفاظت از ايران می‌کوشند

78/9 درصد از روابط خانوادگی خود راضی هستند

82 درصد از مسلمان بودن خود کاملا احساس افتخار می‌کنند
چهار شنبه 9 مهر 1393برچسب:, :: 1:26 :: نويسنده : ابوذر
افسرده ها در معرض خطرند


مطالعات اخیر محققان تایوانی نشان می دهد که افسردگی، احتمال بروز بیماری پارکینسون را افزایش می دهد.

برای انجام این تحقیق 22 هزار نفر در سنین و موقعیت های اجتماعی مختلف مورد بررسی قرار گرفته و مشخص شد افسردگی یکی از مهمترین دلایل بروز بیماری پارکینسون است. طبق آخرین آمارگیری انجام شده در آمریکا، از هر 500 نفر یک نفر مبتلا به بیماری پارکینسون می باشد.

براساس این گزارش، افسردگی یکی از مهمترین عوامل بروز سرطان و سکته مغزی نیز محسوب می شود

 

سه شنبه 1 مهر 1393برچسب:, :: 3:48 :: نويسنده : ابوذر
بح ها میل جنسی بیشتری دارید یا شب ها؟


میل جنسی یكی از موضوعات بسیار پیچیده‌ است. یكی از دلایل این پیچیده‌ بودن مساله ریتم زیستی میل جنسی است. شاید به این مساله توجه كرده باشید كه برخی افراد صبح‌ها میل جنسی بیشتری دارند در حالی كه برخی افراد شب‌ها گرایش بیشتری به برقراری رابطه پیدا می‌كنند. در برخی افراد در زمستان میل جنسی كاهش می‌یابد و در برخی دیگر برعكس...

دانشمندان تاكنون موفق به شناسایی ریتم های زیستی مختلفی شده‌اند كه پاسخگوی نیازهای ماست و می‌تواند به توانایی‌هایمان ریتم خاصی بدهد. میل جنسی نیز بدون شك از این محدوده خارج نیست. برخی چرخه های درونی مربوط به سلول‌ها یا ترشح هورمون‌ها و برخی چرخه های بیرونی مانند روز و شب و فصل‌ها بر میزان و شدت میل جنسی تاثیر می‌گذارند. برخی به اشتباه گمان می‌كنند نعوظ صبحگاهی به معنی تمایل مرد به برقراری رابطه جنسی در ساعت های اولیه روز است. در حالی كه این تفكر اشتباه است. در واقع در آغاز روز، بین ساعت 7 تا 9 میزان دو هورمون تستوسترون و كورتیزول افزایش می‌یابد. فعالیت همزمان این دو هورمون نشانه‌ای واضح دارد كه همان نعوظ است. این موضوع هیچ ارتباطی به تمایلات جنسی ندارد مگر اینكه فردی بخواهد از آن در این جهت استفاده كند.

ساعت 5 تا 7 عصر از نظر بیولوژیك بهترین زمان برای برقراری یك رابطه جنسی در مردان است زیرا انرژی در حداكثر است و تمامی حس‌ها بیدارند. در زنان این موضوع ارتباط نزدیكی با سیكل ماهانه آنها دارد. میل جنسی در زنان دقیقا قبل از تخمك‌گذاری بسیار بالاست. البته این موضوع از یك خانم تا خانم دیگر متفاوت است. برخی خانم‌ها قبل از آغاز پریود یا حتی طی دوره، میل جنسی بالایی دارند در حالی كه برخی دیگر دچار نشانگان نزدیك ماه می‌شوند و بعد از اتمام دوره پریود میل جنسی آنها افزایش می‌یابد اما در مورد مردان زمان مشخصی در طول ماه برای افزایش یا كاهش میل جنسی وجود ندارد. تقریبا می‌توان گفت این میل همیشه در مردان بیدار است.

بر اساس آمار فروش كاندوم به نظر می‌رسد میل جنسی در تابستان بیش از زمستان فعال است. در واقع نور شدید تابستان برخی ساختارهای دخیل در هورمون‌های جنسی مانند هیپوتالاموس و هیپوفیز را فعال می‌كند و سبب می‌شود میزان انرژی و تمایل جنسی افزایش یابد. گرما نیز در این میان بی‌تاثیر نیست. گرما سبب سبكی بیضه‌ها شده و از نظر بصری میل جنسی را در مرد بالا می‌برد. مساله دیگر كه سبب افزایش میل جنسی در تابستان می‌شود وجود فرومون‌های موجود در عرق است. شاید این تركیبات به نظر خیلی مهم‌ نرسند و بر میل جنسی تاثیر مستقیم نگذارند ولی تاثیر مستقیمی بر احساسات و جذب دو جنس مخالف به هم دارند. نكته دیگر اینكه میزان ترشح تستوسترون در مردان در این فصل بالا می‌رود و باعث تلاش بیشتر و گرایش بالاتر به سمت كار، ورزش و البته رابطه جنسی می‌شود

سه شنبه 1 مهر 1393برچسب:, :: 3:39 :: نويسنده : ابوذر
آیا عکس شاد دوستانتان در فیس بوک شما را غمگین می کند؟

مطالعه جدیدی که در دانشگاه یوتا در آمریکا انجام شده است نشان می دهد که انواع عكس هایی که افراد در صفحه های فیس بوکشان می گذارند، ممکن است باعث ناراحتی دیگران شود. عكس های فیس بوك اغلب افرادی شاد و ‌لبخند به لب كه اوقات خوبی را دارند به تصویر می كشد. البته كه هر كسی مایل است در مقابل دوربین لبخند بزند. اما این شادی ممكن است غیرواقعی باشد اما از نظر دیگران این شادی واقعی است. این مساله باعث می شود افراد فكر كنند كه دوستانشان شادتر از آنها هستند.

دو جامعه شناس در دانشگاه یوتا با 425 دانشجو مصاحبه كردند و از آنها سوال كردند كه آیا با اظهاراتی مبنی براین كه «تعداد زیادی از دوستان من زندگی بهتری دارند» و اینكه «زندگی منصفانه است»، موافقند یا نه؟ آنها همچنین از دانشجویانی كه كاربر فیس بوك بودند سوال كردند كه چندتا دوست اینترنتی دارند و چند نفر از آنها را واقعا می شناسند؟ بعد از در نظر گرفتن عوامل مربوط به نژاد، جنسیت،‌ باورهای مذهبی و اینكه آیا داوطلبان مجرد یا در یك رابطه بودند،‌ محققان به این نتیجه رسیدند: هرچه دانشجویان زمان بیشتری را در فیس بوك می گذرانند بیشتر فكر می كنند كه دیگران بهتر از آنها هستند. به گفته این پژوهشگران افرادی که از فیس بوك مدت طولانی تری استفاده می كردند بیشتر معتقد بودند دیگران خوشحال ترند و كمتر با منصفانه بودن زندگی موافق بودند.

به علاوه، آنهایی كه دوستان بیشتری داشتند اما در دنیای واقعی آشنایی كمتری با آنها داشتند، بیشتر معتقد بودند كه دوستانشان زندگی بهتری دارند. براساس این پژوهش افرادی كه زمان كمتری را برای معاشرت با دوستان خود در فضای مجازی می گذرانند و زمان بیشتری را برای معاشرت در زندگی واقعی صرف می كنند، با احتمال كمتری ممکن است غمگین شوند.
 
سه شنبه 1 مهر 1393برچسب:, :: 3:36 :: نويسنده : ابوذر
معجزه محبت مادری را بدانید


تحقیقات نشان می دهند کسانی که در دوره کودکی از محبت مادری کافی برخوردار بوده اند در بزرگسالی بهتر می توانند از پس مشکلات و فشارهای روحی برآیند. در آغوش گرفتن و ابراز محبت کلامی به کودکان موجب افزایش مقاومت روحی و عاطفی در بزرگسالی می شود.

برای انجام این تحقیق 500 فرد امریکایی از دوره کودکی تا بزرگسالی مورد بررسی قرار گرفتند. رفتار مادران در حوالی 8 ماهگی کودکان سنجیده شد. سپس در 30 سالگی فرزندان از آنها خواسته شد پرسشنامه ای را درباره شرایط روحی، عاطفی و اجتماعی خود پاسخ دهند.

نتایج نشان داد کودکانی که محبت کافی از مادرانشان دریافت کرده بودند استرس کمتری دارند و این نوع محبت موجب کاهش فشارهای روحی و بهبود مهارت های زندگی و روابط اجتماعی در آنها می گردد.

این تحقیق ثابت می کند رفتار والدین به ویژه مادر نقش بسیار مهمی در سلامت روانی فرزندان در آینده دارد، البته نقش سایر عوامل از جمله نحوه تربیت، مدرسه و جامعه را نیز نمی توان نادیده گرفت

سه شنبه 1 مهر 1393برچسب:, :: 3:35 :: نويسنده : ابوذر
شانس باردار شدن این زنان کم می شود

تحقیقات انجام شده در موسسه ملی سلامت آمریکا نشان می دهند که سطح یکی از شاخص های هورمون استرس در خون به نام آلفا آمیلاز در زنانی که باردار نمی شوند، بسیار بالاست. بر اساس مطالعات در زنانی که سطح آلفا آمیلاز خون بالاست، شانس باردار شدن 12 درصد کمتر از سایر زنان است.

متخصصان توصیه می کنند زنانی که از استرس و اضطراب مداوم رنج می برند، قبل از اقدام برای بارداری، روش های کنترل و مدیریت استرس را بیاموزند. زیرا استرس علاوه بر اینکه شانس بارداری را کاهش می دهد عوارض جبران ناپذیری بر سلامت جنین به دنبال خواهد داشت.
نتایج این مطالعه همچنین نشان داد عدم موفقیت و انتظار طولانی مدت برای باردار شدن، استرس و فشارهای روانی بسیاری را به زوجین تحمیل می کند که این عامل خود، یک چرخه معیوب ایجاد نموده و شانس بارداری را کاهش می دهد.

این یافته ها موید این نکته است که زنان قبل از مادر شدن می بایست شیوه زندگی خود را اصلاح نموده و تکنیک های رسیدن به آرامش را به کار گیرند.
 
سه شنبه 1 مهر 1393برچسب:, :: 3:34 :: نويسنده : ابوذر
 
دشوارترین اختلال روانی را می شناسید؟

آیا تاکنون در خیابان مرد یا زنی را دیده اید که زیر لب با خودش پچ پچ کند. ژست های عجیب و غریب بگیرد و طوری عمل کند که انگار کسی با او صحبت می کند و همراه اوست؟ شاید از خودتان پرسیده باشید چه اشکالی در او وجود دارد. گرچه اینگونه رفتارها می توانند با چند اختلال مرتبط باشند ولی در خیلی از موارد نشانه های نوعی اختلال روان پریشی به نام اسکیزوفرنی هستند که قدری بیشتر از یک درصد جمعیت بزرگسال جهان را مبتلا می کند.

«اسکیزوفرنیا» یا «شیزوفرنیا» دشوارترین اختلال روانی است که شامل فروپاشی و تجزیه در توانایی تفکر منطقی یا توانایی تمیز واقعیت از خیال است. حتی در یک گفتگوی عادی نیز دیگران تشخیص می دهند که بیمار اسکیزوفرنیایی مشکل دارد. امکان دارد گفتگوهای آنها پراکنده و بی سر و ته بوده و به سختی بتوان از آن سر درآورد. بیمار به سرعت از یک موضوع به موضوع دیگر می پرد (پدیده ای که به آن واپاشی تداعی ها گفته می شود.)
ممکن است بیمار توهم داشته باشد؛ یعنی، تجارب ادراکی مثل شنیدن صداهایی که فرد دیگری نمی شنود. این شخص ممکن است هذیان داشته باشد، یعنی باورهایی کاملا نادرست مثل این اعتقاد که مرده است یا اینکه فرد مهمی در جهان (مثلا امپراتور جهان) است یا دیگران بر ضد او توطئه می کنند. ممکن است تصور کنند که دیگران می توانند افکار او را بخوانند یا افکار او را هدایت کنند.

اختلال اسکیزوفرنی چیست؟
امکان دارد واکنش های عاطفی ناهمخوان مثل گریه در هنگام شنیدن خبرهای خوب یا خندیدن درهنگام روبرو شدن با خبرهای بد از خود نشان دهد یا اینکه به هیچ وجه از از خود عواطف نشان ندهد. استدلال در اغلب اوقات عجیب و غریب است، مثلا، «آن مرد روی یک صندلی زردرنگ نشسته است، پس او باید آدم بزدل و ترسویی باشد»؛ در بسیاری از موارد، بیماران اسکیزوفرنیایی از لحاظ اجتماعی گوشه گیر هستند و دوست دارند از دیگران دوری کنند. نشانه های این بیماری غالبا عجیب بوده و باعث ناراحتی افرادی می شوند که در اطراف آنها زندگی می کنند.
برای آنکه تشخیص اسکیزوفرنیا داده شود، بیمار باید دست کم یکی از نشانه های فوق را به مدت حداقل 6 ماه داشته باشد و در یک حوزه اصلی زندگی مثل حفظ شغل، ارتباط با دیگران یا انجام کارهای روزانه مثل لباس پوشیدن دچار مشکل شود.

انواع
در اینجا سه نوع اصلی این بیماری توصیف می شوند:

* اسکیزوفرنیای در هم ریخته
ویژگی اسکیزوفرنیای در هم ریخته عبارت است از رفتار در هم ریخته و غالبا ابلهانه و گفتار گسسته. این نوع از اسکیزوفرنیا شدیدترین نوع به شمار می آید. خوشبختانه این نوع نادر است و فقط پنج درصد از تمامی بیماران اسکیزوفرنیایی را تشکیل می دهد.

* اسکیزوفرنیای کاتاتونیک
این نوع اسکیزوفرنی که غالبا کاتاتونی نامیده می شود، به دو شکل یافت می شود. در یک نوع، شخص بی حرکت بوده و گاه ساعت ها در یک وضعیت باقی می ماند. چنین به نظر می رسد که بیمار از تمامی اتفاقاتی که در اطرافش می گذرد بی اطلاع است. هر چند بعدها می تواند درباره رویدادهایی که در طی این دوره اتفاق افتاده است، صحبت کند. نوع دیگر این اختلال به صورت فعالیت شدید و بیقرار است.

* اسکیزوفرنیای پارانویید
ویژگی این نوع اسکیزوفرنی عبارت است از سوءظن و هذیان گزند و آسیب. بیمار گم گشتگی قابل ملاحظه ای داشته و در گفتگوهای خود از یک موضوع به موضوع دیگر می پرد.

درمان
درمان این اختلال بر اساس دارودرمانی است و درمان های روانشناختی نیز همراه با تجویز دارو توصیه می شود. نمونه های جدید داروهای ضد روان پریشی به این افراد کمک می کنند تا زندگی رضایتبخشی داشته باشند. آنها در کاهش عدم تعادل زیست شیمیایی که عامل بروز اختلال هستند و نیز کاهش احتمال عود این اختلال اثر دارند. در هر صورت داروهای ضد روان پریشی، مثل تمامی داروها، باید صرفا تحت نظر یک روانپزشک مجرب مصرف شوند.
 
سه شنبه 1 مهر 1393برچسب:, :: 3:30 :: نويسنده : ابوذر
زنان ایرانی گرفتار پدیده خودزشت پنداری!

آمار جدیدی از میزان مصرف لوازم آرایشی در جهان در دسترس نیست اما براساس ارقامی كه در سال 91 اعلام شده است، ایران بعد از عربستان، بیشترین میزان مصرف لوازم آرایشی را در خاورمیانه دارد و مردم كشورمان 29 درصد کل مصرف‌کنندگان منطقه را تشکیل می‌دهند. اما میل ایرانی‌ها به زیباتر شدن به این ارقام محدود نمی‌شود. رئیس انجمن جراحان پلاستیک ایران پیش از این گفته بود سالانه حدود 25 تا 30 هزار جراحی زیبایی در کشور انجام می‌شود كه 60 درصد این موارد مربوط به جراحی بینی و بقیه آن مربوط به سایر جراحی‌های زیبایی و پلاستیک است. این اعداد را با دكتر ساحل همتی، روانپزشك و عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در میان گذاشتیم. در ادامه پاسخ‌های این متخصص به ارقام حیرت‌آور جراحی زیبایی و خرید محصولات آرایشی و واكنش‌هایش به صحبت‌های مسئولان در این زمینه را می‌خوانید.

می‌خواهم آدم دیگری باشم!
پایگاه اینترنتی ال مانیتور می‌نویسد زنان ایرانی مقام هفتم در مصرف لوازم آرایشی را در جهان دارند و یک‌سوم مصرف محصولات آرایشی خاورمیانه مربوط به ایران است. دكتر ساحل همتی، روانپزشك دلیل بالا رفتن این آمارها را این‌طور توضیح می‌دهد:« اعتمادبه‌نفس ناكافی، آدم‌ها را وا می‌دارد تا هویت كاذبی برای خود ایجاد كنند، هویتی كه گرچه دروغین است اما در ذهن‌شان می‌تواند خلأها را بپوشاند و از آنها فردی بسازد كه دوست دارند باشند. استفاده بیش از اندازه از محصولات آرایشی،‌ یكی از ابزارهایی است كه این افراد تصور می‌كنند با كمك آن اعتماد به نفس آسیب دیده‌شان ترمیم می‌شود. فردی كه احساس ضعف و ناتوانی می‌كند، گاهی با كمك عمل‌های مكرر زیبایی یا استفاده افراطی از مواد آرایشی برای پوشاندن ضعف خود تلاش می‌كند.»

باز هم زیبا نشدم!
در 15 سال گذشته شمار مصرف‌کنندگان لوازم آرایشی و متقاضیان عمل‌های جراحی پلاستیک زیبایی، 70 درصد بیشتر شده است اما از نظر روانپزشكان، افزایش این آمار كمكی به بهبود تصویر افراد از خود نمی‌كند. دكتر همتی می‌گوید: «بسیاری از متقاضیان جراحی زیبایی كه بدون داشتن نقص جدی سراغ عمل‌ها می‌روند، تصور می‌كنند با بیرون آمدن از اتاق عمل به همان كسی كه می‌خواستند تبدیل می‌شوند، اما اغلب این افراد حتی پس از جراحی هم از ظاهرشان راضی نمی‌شوند و نمی‌توانند بر ضعف اعتمادبه نفس‌شان غلبه كنند. برخی افراد افسرده به دنبال راهی برای پیدا كردن انگیزه بیشتر می‌گردند اما با وجود امتحان كردن چنین راه‌هایی هیچ وقت آرام و راضی نمی‌شوند.» همتی ادامه می‌دهد:«شخصیت‌های وسواسی گروه دیگری هستند كه به انجام مكرر جراحی‌های زیبایی رو می‌آورند. ذهن این افراد همیشه بر بدن‌شان متمركز است و مدام به دنبال پیدا كردن نقصی در ظاهر خود هستند. به همین دلیل با تمركز زیاد بر یك ایراد كوچك ظاهری، دست به دامان متخصصان می‌شوند اما از آنجا كه وسواس و عیب‌بینی در شخصیت آنها جا گرفته است، حتی بعد از عمل هم راضی نمی‌شوند و به دنبال ایراد دیگری می‌گردند.»

من هیچی نیستم!
دکتر محسن نراقی، رئیس انجمن تحقیقات راینولوژی ایران معتقد است ، 50 درصد مراجعان برای انجام جراحی بینی به‌طور واقعی نیازی به این عمل ندارند. دكتر ساحل همتی معتقد است:« شاید گروهی از این افراد پس از جراحی به رضایت موقت و كوتاه مدت دست پیدا كنند  اما نقص این افراد تنها به زیبایی‌شان محدود نمی‌شود. اغلب آنها در جنبه‌های دیگر زندگی‌شان هم كارایی و توانایی بالایی ندارند و از آنجا كه تغییر ظاهر نمی‌تواند مهارت زندگی و توانایی‌های آنها در دیگر جنبه‌ها را بیشتر كند، بعد از عمل هم به آرامش نمی‌رسند.»

باید درمان شوند
دكتر پرویز مظاهری، دبیر انجمن روانپزشکان ایران در مصاحبه‌ای بر لزوم مداخله روانپزشکان در جراحی‌های زیبایی بی مورد تاکید می‌کند و می‌گوید: «متخصصان جراحی پلاستیک درصورت مراجعه افراد بدون دلیل منطقی باید آنان را به روانپزشکان ارجاع دهند تا سلامت روان‌شان کنترل شود.»  دكتر ساحل همتی هم با دكتر مظاهری هم نظر است و می‌گوید:«متخصصان زیبایی هم نباید همه مراجعان را به اتاق جراحی هدایت كنند. شاید بهتر باشد پزشكان در مواجهه با بیمارشان، او را برای بررسی‌های روانشناختی به یك روانشناس ارجاع دهند تا زمینه‌های شخصیتی، اضطراب، نگرانی‌ها و افكار مزاحم او ریشه‌یابی شود و در صورتی كه مشكلات شخصیتی دلیل چنین خواسته‌ای است‌، برای درمان فرد تلاش شود.»

با قوز بینی ام مشکلی ندارم
با وجود اینكه مسئولان نسبت به استفاده افراطی از محصولات آرایشی و بالا رفتن حیرت‌آور آمار جراحی‌های زیبایی هشدار می‌دهند، دكتر ساحل همتی، روانپزشك، معتقد است كه كمك گرفتن از این راه‌های زیبایی‌به خودی خود بیمارگونه و نشانه كمبود اعتماد به نفس نیست. او می‌گوید: «افرادی كه از سلامت روانی برخوردارند، به آراستگی و زیبا بودن تمایل دارند و به همین دلیل وقتی ظاهرشان با نقصی جدی و قابل رفع روبه‌رو است، در صدد برطرف كردن آن بر می‌آیند اما این افراد پس از برطرف شدن آن ایراد، به دنبال دلیلی تازه برای وقت گرفتن از متخصصان زیبایی نمی‌گردند. كسی كه ایرادی در ظاهر خود دارد و برای برطرف شدنش سراغ متخصصان می‌رود، در صورتی كه با مشكل شخصیتی جدی روبه‌رو نباشد، آن ایراد را به اشتغال ذهنی شبانه روزی‌اش تبدیل نمی‌كند. برای مثال او می‌داند كه دندان‌ها یا بینی‌اش زیبا نیست و در مورد شیوه‌های زیباتر شدن آنها تحقیق می‌كند.چنین فردی  با نگاهی منطقی، مناسب‌ترین زمان برای انجام عمل و مناسب‌ترین شرایط برای پرداخت هزینه آن را انتخاب می‌كند و پس از اصلاح ایراد ظاهری‌اش، دیگر اشتغال ذهنی تازه‌ای برای خود ایجاد نمی‌كند.»

حالا چه كنیم؟

نوبت پدر و مادرهاست
استفاده بی‌رویه از محصولات آرایشی یا نارضایتی دائم از ظاهر، تا اندازه زیادی در جریان تربیت شكل می‌گیرد. خانواده و والدین بیشترین تاثیر را در این یادگیری دارند. دختری كه می‌بیند استفاده از لوازم آرایشی یا ایراد‌گیری از ظاهر، اشتغال ذهنی هر روزه مادرش است، آرام‌آرام زیبایی بی‌عیب و نقص ظاهری را به‌عنوان یكی از اصول مهم زندگی‌اش در نظر می‌گیرد درحالی‌كه خانواده‌ها باید اعتماد‌به‌نفس فرزندشان را تقویت كنند و به او آموزش دهند كه به خاطر توانایی‌ها و دستاورد‌هایی كه دارد نسبت به زندگی‌اش احساس رضایت كند، نه به خاطر داشته‌های عاریتی‌اش.

دوستان ، وسوسه می‌كنند
همسالان و همتایان در سنین نوجوانی هم در این موضوع بی‌تاثیر نیستند. آنها می‌توانند ذهن یكدیگر را متوجه چنین موضوعی كنند و به‌واسطه آن فشار و استرس زیادی را در نوجوان ایجاد كنند؛ فشاری كه البته با شكل‌گیری درست بنیان‌های شخصیتی در خانه و محیط خانواده قابل برطرف شدن است. بهترین راه برای مواجهه با این تحریك‌ها، این است كه والدین كودك‌شان را هرگز در معرض پیام‌های دوگانه قرار ندهند. برای مثال درحالی‌كه مادر مدام به كودك تاكید می‌كند كه زیبایی مهم‌ترین دلیل پذیرش در جامعه نیست، نباید ساعت‌ها برای تغییر ظاهر خود وقت صرف كند یا به‌خاطر نرسیدن به ظاهر ایده‌آلش در روزهای مهمانی، ابراز نگرانی و اضطراب كند.

یك پای ارزش‌ها می‌لنگد
گاهی مشكل نه در پایگاه تاثیرگذاری مثل خانواده و نه به‌واسطه فشارهای همسالان اوج می‌گیرد؛ «فقر فرهنگی» می‌تواند یكی از مشكلات اصلی باشد كه افراد را با این اشتغالات ذهنی روبه‌رو می‌كند. وقتی در جامعه، جراحی بینی ارزش تلقی می‌شود و بینی جراحی شده به عنوان اصلی‌ترین معیار زیبایی شناخته می‌شود، مقاومت افراد برای مقابله با چنین فرهنگ قدرتمندی كاهش می‌یابد.
 
سه شنبه 1 مهر 1393برچسب:, :: 3:29 :: نويسنده : ابوذر
مادرانی که افسرده می شوند

 

تحقیقات نشان می دهند زنانی که زایمان های مکرر و زیاد داشته اند، به میزان قابل ملاحظه ای در معرض خطر افسردگی هستند.

بر اساس این مطالعه که به صورت مشترک در چندین کشور انجام شده است، مادرانی که بیش از دو فرزند دارند و فواصل میان زایمان هایشان نیز کوتاه است از نظر روحی به مراتب آسیب پذیرتر بوده و بیشتر در معرض افسردگی حاد یا خفیف هستند. بنابرهمین پژوهش با توجه به اینکه افسردگی پس از زایمان گاهی تا 9 ماه بعد از زایمان نیز ادامه می یابد، مادرانی که چندین زایمان داشته اند بیشتر دچار عود افسردگی و یا تشدید علایم آن می شوند.

در این بررسی که در فاصله سال های 2001 تا 2011  انجام شده است، مشخص گردید زنانی که چندین زایمان داشته اند، در 9 ماه اول پس از زایمان تا 19 درصد بیشتر علایم افسردگی را بروز می دهند. همچنین نتایج نشان داد مادرانی که قبل از بارداری دچار اختلالات روحی بوده اند، با احتمال بیشتری در معرض خطر ابتلا به افسردگی پس از زایمان قرار دارند. نکته جالب در این تحقیق این بود که مشخص شد در مادران شاغل که از روابط اجتماعی گسترده تر و همچنین استقلال مالی برخوردارند، احتمال ابتلا به افسردگی شدید پس از زایمان کمتر است.

سطح تحصیلات مادر نیز در این زمینه موثر گزارش شده است. به این معنی که هر چه مادر تحصیلات بالاتری داشته باشد، پس از زایمان شرایط روحی مطلوب تری خواهد داشت

سه شنبه 1 مهر 1393برچسب:, :: 3:27 :: نويسنده : ابوذر
قدرت تصمیم گیری این افراد تحلیل می رود


پزشکان در یک آزمایش جدید روی مغز نوجوانان سیگاری و غیرسیگاری متوجه تغییرات غیرعادی در منطقه مربوط به تصمیم‌گیری در مغز نوجوانان سیگاری شدند.

«ادیت دی لندن»، متخصص ارشد این مطالعه از دانشگاه کالیفرنیا به مقایسه تصاویر مغزی 42 شرکت‌کننده 16 تا 21 ساله پرداختند که 18 نفر از آنان به استمال سیگار اعتیاد داشتند. دکتر «لندن» در توضیح این مطالعه گفت: در این بررسی ساختار مغز این نوجوانان به منظور مشاهده تفاوت‌ها در ساختار منطقه «کورتکس اینسولا»ی مغز افراد سیگاری و مطرح کردن پرسش‌هایی در مورد سابقه استعمال این ماده دخانی و میزان مصرف آن ارزیابی شد.
نتایج این بررسی نشان داد که ساختار کورتکس اینسولای مغز در نوجوانان سیگاری نسبت به سایر همسالانشان نازک‌تر است. اینسولا ناحیه‌ای در قشرمخ است که فرایند تصمیم‌گیری را برعهده دارد.

پزشکان در این مطالعه همچنین اظهار داشتند: تاثیر مصرف سیگار روی این منطقه از مغز باعث می‌شود تا نوجوانان نتوانند در مورد مسائل مختلف از جمله ترک سیگار، تصمیم عقلانی و منطقی بگیرند

سه شنبه 1 مهر 1393برچسب:, :: 3:26 :: نويسنده : ابوذر
 
کودکان مادران سیگاری چه سرنوشتی دارند؟

بر اساس تحقیقات انجام شده در فنلاند سیگار کشیدن مادران باردار خطر ابتلای فرزندان آنها به مشکلات روانی در دوران کودکی و نوجوانی را افزایش می‌دهد.

این مطالعه بر روی 175 هزار کودک متولد شده بین سال‌های 1987-1989 انجام شد. به این صورت که استعمال دخانیات مادران در دوران بارداری و همچنین لیست داروهای مصرف شده توسط این کودکان بین سال‌های 1994 تا 2007 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد برای 1 کودک از هر 11 کودک داروهای ضداضطراب، ضدروان‌پریشی، ضدافسردگی و ضداعتیاد تجویز شده بود.

در تحلیل یافته ها مشخص شد تنها 8 درصد از کودکانی که مادرشان در دوران بارداری سیگار نمی‌کشیده‌اند این داروها را مصرف می‌کرده‌اند. در حالی که 11درصد از کودکانی که مادرشان در دوران بارداری 10 نخ سیگار می‌کشیدند و 14درصد از کودکانی که مادرانشان بیش از 10 نخ سیگار می‌کشیدند این داروها را مصرف می‌کردند.

متخصصان معتقدند مصرف سیگار در دوران بارداری عواقب روانی نگران کننده ای برای کودکان به دنبال خواهد داشت
سه شنبه 1 مهر 1393برچسب:, :: 3:26 :: نويسنده : ابوذر
چرا اعتماد به نفس نداریم؟

تحقیقات جدید نشان می دهند که اعتماد به نفس بالا پدیده ای است که در ساختار ژنتیکی انسان جای دارد. دانشمندان معتقدند بسیاری از انسان ها موفق و پیروز متولد شده اند و عوامل محیطی تاثیر چندانی بر شیوه زندگی آنها نداشته اند. این نظریه جدید با مطالعات پیشین که معتقد بودند اعتماد به نفس خصیصه ای است که تحت تاثیر محیط می باشد، کاملا در تضاد است.

متخصصان روانپزشکی اکنون بر این باورند که موفقیت در مراحل سخت زندگی شاید خصوصیتی است که انسان ها با آن زاده می شوند. به عقیده محققان کودکانی که به توانایی های خود اعتقاد و اعتماد بسیار بالایی دارند، معمولا در مدرسه عملکرد بهتری از خود نشان می دهند، حتی درصورتی که از بهره هوشی پایین تری برخوردار باشند.

متخصصان موسسه روانپزشکی کالج لندن اظهار داشتند که  اغلب افراد معتقدند که اعتماد به نفس پدیده ای تحت تاثیر محیط است، اما مطالعات جدید نشان می دهند این خصوصیت تا حد بسیار زیادی تحت تاثیر ژنتیک قرار داشته و در مدرسه یا دیگر مراکز عمومی بروز پیدا می کند. تحقیقات انجام شده در این موسسه نشان داد اعتقاد و اعتماد کودکان به توانایی های خود اساس ژنتیکی دارد. طی این تحقیقات از 3700 دو قلو برای اندازه گیری توانایی های آنها در برخی از فعالیت های مربوط به مدرسه سوالاتی پرسیده شد. با استفاده از دوقلوهای همسان و نا همسان 7 تا 10 ساله و بررسی پاسخ های آنها، دانشمندان می توانستند میزان تاثیرات ژنتیکی و محیط را از یکدیگر تشخیص دهند.
مطالعه بر روی دوقلوها بسیار مفید است زیرا دوقلوهای همسان از ژنتیک و محیط یکسانی برخوردارند اما دوقلوهای ناهمسان از ژنتیک متفاوت و محیط مشابه برخوردارند. به همین دلیل مقایسه پاسخ های دوقلوها می تواند به خوبی ریشه ژنتیکی یا محیطی خصوصیات آنها را آشکار سازد.
این مطالعات نشان داد اعتماد به نفس تا حد زیادی و درست به اندازه بهره هوشی به ژنتیک وابسته است.

این محققان ژنتیک را تنها عامل موثر در اعتماد به نفس نمی دانند، اما بر این باورند که بخش عمده این خصوصیت به ژن فرد بستگی دارد که می تواند در سراسر زندگی فرد ثابت بماند.
شرح و نتایج این مطالعه در نشریه روانشناسی به چاپ رسیده است.
 
سه شنبه 1 مهر 1393برچسب:, :: 3:23 :: نويسنده : ابوذر
کودکانی که در آینده افسرده می شوند

کودکانی که مادرانشان در دوران بارداری به افسردگی مبتلا بودند، بیش از دیگران در بزرگسالی در خطر افسردگی قرار دارند.

پژوهشگران دانشگاه بریستول در انگلیس می گویند می توان با درمان افسردگی در طول بارداری، خطر بروز مشکلات روحی را در آینده کودک کاهش داد. دانشمندان در این مطالعه فرزندان بیش از هشت هزار مادر را که دچار افسردگی پس از زایمان و قبل از زایمان بودند، بررسی کردند. خطر بروز افسردگی در کودکان این مادران، در سن 18 سالگی حدود 1.3 برابر بیش از حد طبیعی بود.

دکتر «ربه کا پیرسون» مجری این تحقیقات گفت: افسردگی در بارداری باید جدی تلقی شده و در همان دوران بارداری درمان شود. اگرچه این خطر برای کودک کم است اما یک خطر بلند مدت قلمداد می شود. وی افزود: این یک ارتباط است نه یک رابطه علت و معلولی و باید تحقیقات بیشتری در این زمینه شکل بگیرد.

پروفسور «کارمین پاریانت» از موسسه روان پزشکی دانشگاه کینگز لندن گفت: بروز بیماری های روحی در فرد، نه در زمان تولد، بلکه از رحم آغاز می شود. وی افزود: پیام واضح و صریح است، کمک کردن به زنانی که در دوران بارداری افسرده هستند نه تنها مشکل و رنج را از آنها می گیرد بلکه به سلامت روان نسل بعدی نیز کمک می کند.

پروفسور «سلسو آرانگو» از بیمارستان عمومی دانشگاه «گریگوریو مارانون» در مادرید اسپانیا نیز می گوید : هورمون های استرس می توانند رشد کودک را در رحم تحت تاثیر قرار دهند. وی افزود: بهتر است زنان افسرده پیش از بارداری افسردگی خود را درمان کنند اما اگر افسردگی آنها در دوران بارداری تشخیص داده شود باید تحت درمان قرار بگیرند تا جنین شان کمترین تاثیر را از بیماری مادر به خود بگیرد.

پژوهشگران می گویند عوامل مختلف می تواند در افسردگی قبل یا بعد از زایمان دخیل باشد و در این بین عوامل محیطی مانند حمایت های اجتماعی می توانند بیشترین تاثیر را بر افسردگی پس از زایمان بگذارند.
 
سه شنبه 1 مهر 1393برچسب:, :: 3:21 :: نويسنده : ابوذر
 
کودک من آزار جنسی دیده است؟
کودکان همواره با نگاه پاک و معصوم خود به دنیا نگاه می‌کنند اما دنیای امروز گاه آنقدر بی‌رحم است که والدین ترجیح می‌دهند خیلی زود آنها را از حوادث و خطراتی که ممکن است برای‌شان پیش بیاید، آگاه کنند.  بچه‌هایی که مورد آزار قرار گرفته‌اند، آسیب دیده‌اند و حتی کشته شده‌اند. این مشکل در تمام کشورهای دنیا مشاهده می‌شود. اما مثل هر مشکل دیگری راهکارهایی برای جلوگیری از آن وجود دارد.
دکتر کتایون خوشابی، روانپزشک کودک و حکیمه قادری، روانشناس و  مشاور خانواده درباره راه‌های پیشگیری و درمان آزار جنسی در میان کودکان توضیح می‌دهند.

بگذارید کودک‌تان از شما سؤال کند
کنجکاوی جنسی کودکان بسته به هوش و روابط اجتماعی آنها از 3 تا 6 سالگی شروع می‌شود. آنچه مهم است این است که بچه‌ها شوق و هیجان زیادی در کشف جنسیت خودشان دارند. دنیای ذهن کودک بسیار پاک و معصوم است و اگر سوالاتی می‌پرسد، والدین نباید احساس شرم، ناراحتی یا عصبانیت پیدا ‌کنند و  نگاه‌شان باید همسو با نگاه کودک باشد. او با دنیای خودش و از دنیای پاک و معصوم خود از والدین سؤال می‌کند. بنابراین اگر والدین دربرابر هر سؤال جنسی به هر نوعی در مقابل بچه‌ها قرار گرفتند نباید شرم و حیا نشان دهند، در غیر این صورت نمی‌توانند به او کمک کنند. اگر والدین سؤالات ابتدایی بچه‌ها را دربرابر مسائل جنسی به این شیوه پاسخ دهند اثرات منفی دارد. اول اینکه کودک از این به بعد در این مورد از آنها مشورت نمی‌گیرد. دوم اینکه منبع آگاهی‌شان را همسن و سالان خودشان یا منابع نامطمئن بیرونی قرار می‌دهند و بیشتر در معرض خطر قرار می‌گیرند و بالاخره اینکه ناراحتی و عصبانیت آنها از سؤال کودک به او احساس گناه و شرم غیرضروری می‌دهد. بنابراین اگر بعدها مشکلی برایش پیش بیاید و خطری او را تهدید کند به والدین نمی‌گوید.

چطور به کودک‌تان آموزش دهید
درست است که سن آموزش جنسی از 3سالگی شروع می‌شود اما والدین باید بدانند که تنها در صورتی که کودک از آنها سوال کرد باید پاسخ دهند نه اینکه خودشان بی‌مقدمه برای کودک توضیح دهند. ممکن است والدین در کودک رفتاری ببینند که احساس کنند او آمادگی آموزش جنسی را دارد، مثلا وقتی که کودک اندام جنسی‌اش را نمی‌پوشاند. والدین باید به خاطر داشته باشند که سؤالات کودک را به صورت کلی و متناسب با سن او پاسخ دهند. مثلا اگر کودک می‌پرسد: «مامان من از کجا اومدم» مادر پاسخ می‌دهد «از شکمم» و اگر چرایی این مسئله را پرسید مادر می‌گوید: «بچه باید جایی رشد کنه که گرم و آروم باشه و کسی به اون صدمه نزنه و اینجا بهترین جاست.» هرچه سن کودک بالاتر می‌رود پاسخ‌ها می‌تواند بسط بیشتری پیدا کند. در آموزش به کودک خصوصی کردن و شخصی نشان دادن اندام‌های جنسی به بچه‌ها مهم است زیرا یاد می‌گیرند که از خودشان مراقبت کنند. نکته مهم آن است که در این آموزش نباید کودکان به خاطر اندام جنسی‌شان شرمسار شوند. به عنوان مثال می‌توان به کودک گفت«کسی اجازه نداره به چشم و گوش تو دست بزنه و حتی خودت هم نمی‌تونی و باید مراقب باشی. بعضی از اندام‌ها مثل چشم و گوش ماست و خیلی خصوصی است و هرکسی نباید به آن دست بزند. همون‌طور که اگر کسی به چشم و گوشت دست زد میای به من میگی، درباره این قسمت هم اگر کسی دست زد میای به من میگی و از من کمک می‌گیری.» به این ترتیب کودک اول از همه مراقبت از خود را یاد می‌گیرد و دوم اینکه اگر تعرضی پیش آمد بلافاصله والدین را مطلع می‌کند. اگر والدین پیام عیب است و زشت است به کودک بدهند، اگر تعرضی پیش بیاید شرم و اضطرابی پیدا می‌کند که آن را بازگو نمی‌کند.

خیال کودک‌تان را راحت کنید
اگر والدین در مورد آزار و تعارض جنسی کودک حرفی نزنند و موضوع را نادیده بگیرند، کودک فکر می‌کند گناهی انجام داده. بدترین کار این است که به او حمله کنید. در این صورت مشکلات او بیشتر خواهد شد. بهترین راه این است که در مورد تجربه تلخی که داشته گفت‌وگو شود. اگر کودک به والدین بگوید و والدین نیز با او هم‌دردی کنند و به راه‌حل هم برسند می‌توانند از اضطراب دور شوند و آگاهانه زندگی عادی‌شان را داشته باشند. بهتر است به کودک گفته شود« ما درباره این موضوع حرف زدیم و راه‌حل دادیم و بهتر است زندگی‌مان را داشته باشیم اما اگر سؤالی داشتی می‌توانی هر وقت خواستی از ما بپرسی.» به این ترتیب موضوع را به خود کودک واگذار می‌کنید تا هروقت لازم دید با شما صحبت کند. حتی اگر والدین از ترس آبرو روی این مسئله سرپوش می‌گذارند باید بدانند که دست‌کم بین خودشان این مسئله باید حل شود و امنیت و هم‌دلی به کودک داده شود. به او اطمینان دهند که خداوند ناظر همه ماست و فردی که کار زشتی با او انجام داده یا او را آزار داده جزا خواهد شد.

به این عوارض دقت کنید
کودکی که مورد تعرض قرار می‌گیرد به خصوص اگر با خشونت همراه باشد دچار پدیده PTSD یا استرس پس از حادثه می‌شود. یعنی اتفاق بدی برای او پیش آمده و تمام شده ولی حجم احساس منفی و هیجان در او مانده است. عزت نفس و حرمت نفس در این موضوع به شدت در معرض خطر است. کودک با به یادآوری موضوع دچار حمله اضطرابی می‌شود. حتی اگر خودش را کنترل کند حمله اضطرابی تبدیل به اضطراب انتشاری در موضوعات دیگر می‌شود مثلا اینکه از فضای بسته و از صدای بلند می‌ترسد و به اصطلاح دامنه ترس‌هایش افزایش پیدا می‌کند. ضمن آنکه ممکن است افکار وسواسی پیدا ‌کند و با کوچک‌ترین صدا عصبی ‌شود. فرار و انکار محیط‌های اجتماعی از دیگر عوارض این اتفاق است که حل کردنش کار یک متخصص است. کودک ممکن است دیگر خودش را دوست نداشته باشد و از خودش متنفر باشد. هراس اجتماعی کودک می‌تواند تبدیل به تنفر اجتماعی شده و او شخصیت ضداجتماعی پیدا کند.

علائم زودرس و دیررس
بررسی آثار و عواقب سوءاستفاده جنسی بسته به سن کودک و تعداد دفعات آزار جنسی متفاوت است. والدین باید توجه داشته باشند که تعرض جنسی به کودک لزوما یک رابطه جنسی با کودک تعریف نمی‌شود. کودک 3 ساله پیش‌بینی و توقع این را ندارد که کسی به او دست بزند، بنابراین آزار جنسی از لمس کردن شروع می‌شود و می‌تواند تا یک رابطه کامل جنسی هم ادامه یابد. آزار جنسی تبعات روانشناختی متعددی تا پایان عمر باقی می‌گذارد. عوارض کوتاه مدت بلافاصله بعد از انجام آزار جنسی شامل شب ادراری، گوشه‌گیری، علائم اضطرابی شدید و ترس شدید می‌تواند بروز کند. او ممکن است در حضور دیگران احساس وحشت داشته باشد و بارگناه روی دوشش می‌ماند و به نوعی این حس به او دست بدهد که همه بزرگسالان آن جنس ممکن است آزارگر باشند و قصد آزار رساندن به او را داشته باشند. در عوارض بلند مدت در بسیاری از موارد ممکن است در نوجوانی یا بزرگسالی فرد قربانی دچار افسردگی شود و گاهی اقدام به خودکشی کند.

واکنش خانواده‌ها تعیین‌کننده است
اگر خانواده به موقع از اتفاق آزار جنسی ناگوار مطلع و متوجه شود که کودکش یک یا چندبار مورد آزار قرار گرفته، مداخلات روانشناختی زودهنگام می‌تواند از بروز تبعات درازمدت تا حدودی جلوگیری کند. به خانواده‌ها توصیه می‌شود حتما مراقبت کافی از فرزندان‌شان داشته باشند و آنها را تنها در کنار یک فرد بزرگسال که حتی ممکن است کاملا آشنا هم باشند قرار ندهند و تماس‌ها طوری باشد که خودشان نقش نظارتی داشته باشند. کودکانی که آموزش‌های لازم را می‌بینند و اطلاعات و آگاهی بهتری دارند، میزان آسیب‌پذیری‌شان نسبت به کودکانی که هیچ آموزشی ندیده‌اند و هیچ آشنایی درباره بدن شان و آزارهای جنسی ندارند کمتر است؛ پس همیشه تاکید بر پیشگیری است.
 
سه شنبه 1 مهر 1393برچسب:, :: 3:16 :: نويسنده : ابوذر
رابطه جنسی برای مبتلایان به این بیماری مفید است!


تحقیقات جدید نشان داده اند که ارتباط جنسی می تواند به بهبود سردرهای میگرنی کمک قابل ملاحظه ای نماید.

بر اساس این مطالعات که توسط محققان آلمانی انجام شده است، فعالیت جنسی، سردرد های ناشی از میگرن و همچنین سردرد های خوشه ای (نوعی سردرد بسیار شدید که‌ به‌طور معمول‌ شامل‌ درد در یک‌ طرف‌ سر، در پشت‌ سریا اطراف‌ چشم می‌باشد) را حداقل در یک سوم از بیماران مورد بررسی، برطرف کرده است.

متخصصان معتقدند که مکانیسم این اثر ناشی از افزایش ترشح اندورفین در حین رابطه جنسی و رسیدن به ارگاسم (ارضای جنسی) است. اندورفین ترکیبی شیمیایی است که در مغز تولید می شود و در تسکین درد و ایجاد حس آرامش نقش دارد.

 
سه شنبه 1 مهر 1393برچسب:, :: 3:14 :: نويسنده : ابوذر
 بیش فعالی یك اختلال رفتاری شایع است كه حدود 8 تا 10 درصد از كودكان پیش دبستانی به آن مبتلا هستند.
 
احتمال ابتلا به این اختلال در پسران 3 برابر بیشتر از دختران است، اما علت این تفاوت هنوز ناشناخته است.
 
مطالعات فراوانی روی نقش عوامل تغذیه ای در ایجاد بیش فعالی كودكان انجام شده است كه نتایج برخی از آنها را مرور می‌كنیم.
 
 
اسید‌های چرب ضروری
 
برخی از اسیدهای چرب كه در بدن ساخته نمی‌شوند، ولی در حفظ سلامت انسان نقش حیاتی به عهده دارند، اسیدهای چرب ضروری نامیده می‌ شوند. اسیدهای چرب ضروری عبارتند از: اسیدهای چرب امگا-3 ، امگا-6 و آراشیدونیك.
 
مغز انسان حدود  6درصد چربی دارد كه اسیدهای چرب امگا-3 سهم بیشتری را به خود اختصاص داده است. یكی از نقش‌های مهم اسیدهای چرب ضروری، ارتباط و انتقال بین سلول‌های مغز است. اسید چرب امگا -3 كه برای رشد و عملكرد مغز ضروری است ممكن است رفتار، حافظه و كمبود‌های رفتاری و شخصیتی را بهبود بخشد.
 
یافته‌های مطالعات نشان داده است كودكان مبتلا به بیش‌فعالی دارای سطح پایین تری از اسیدهای چرب ضروری هستند كه در نتیجه مشكلاتی در یادگیری، رفتار، خواب و عملكرد ایمنی آنان ایجاد می‌ كند؛ به طوری كه در پسران 6 تا 12 ساله كه دارای سطح پایین اسیدهای چرب امگا-3 بودند، مشكلات كم خوابی بیشتری دیده شده است.
 
بهترین منبع اسید‌های چرب امگا -3 ، ماهی‌های آزاد مثل سالمون، ساردین، میگو و شاه ماهی است و منابع اسید‌های چرب امگا-6، كنجد ، تخمه كدو تنبل و تخمه آفتابگردان هستند. دیگر منابع اسید‌های چرب ضروری (امگا- 3 و امگا- 6 ) آجیل‌ها، لوبیای سویا ، روغن بادام زمینی و روغن زیتون است.
 
روی
 
مطالعات یافته‌های مختلف ارتباط بین كمبود روی و بیش فعالی را نشان داده است، به طوری كه سطح سِرُمی‌ روی در كودكان مبتلا به بیش فعالی به طور قابل توجهی پایین تر از كودكان طبیعی بوده است.كمبود روی در كودكان مشكلاتی از قبیل خشونت، كج خلقی، گریه‌های زیاد، بیزاری و نفرت و ناتوانی در تمركز را ایجاد می‌ كند.
 
گوشت، ماكیان،‌ شیر و محصولات لبنی 80 درصد كل میزان روی غذایی را تشكیل می‌ دهند. سایر گوشت‌ها، جگر، پنیر، غلات سبوس دار، لوبیای خشك، مغزها و محصولات سویا نیز منابع نسبتا خوب روی هستند.
 
كلسیم
 
كمبود كلسیم ممكن است بیش فعالی را به وجود آورد. بنابراین می‌ توان با تنظیم یك برنامه غذایی مناسب حاوی كلسیم نظیر شیر، پنیر، نان، بستنی، ماست، سبزیجات برگ سبز مانند كلم، برگ‌های سبز شلغم یا مكمل‌های كلسیم، این كمبود را بر طرف كرد.
 
شكر
 
یافته‌های برخی از مطالعات نشان داده اند كه مصرف شكر ممكن است سطح آدرنالین را در كودكان به میزان 10 برابر افزایش دهد. بنابراین این نتایج بیانگر ارتباط مستقیم بین ‌رفتارهای خشونت آمیز با دریافت بالای شكر است.
 
ویتامین‌های گروه B
 
كمبود ویتامین‌های گروه B در كودكان بیش فعال شایع است. نتایج یك مطالعه روی 27 كودك مبتلا به بیش فعالی نشان داد كه مصرف روزانه 200 تا 300 گرم فسفاتیدیل سرین به مدت 2 ماه منجر به بهبودی قابل توجهی -92درصد- در ظرفیت یادگیری و رفتاری آنان شده است.
 
منیزیم
 
نتایج برخی از بررسی‌ها نشان داده اند كه كمبود منیزیم در كودكان بیش فعال وجود دارد، به طوری كه با دریافت منیزیم بیش فعالی در آنان به میزان قابل توجهی كاهش یافته است.
 
منابع غذایی منیزیم عبارتند از : مغزها، حبوبات، غلات آسیاب نشده و نیز سبزیجات برگ تیره و شیر.
 
آلرژی‌های غذایی
 
آلرژی‌های غذایی می‌ توانند باعث بروز نشانه‌هایی از بیش فعالی شوند. از مواد غذایی که باعث آلرژی می شوند می توان شكر، شكلات،‌ تخم مرغ،گندم،‌ رنگ‌ها، طعم دهنده‌ها، ‌افزودنی‌ها و ذرت را نام برد.
 
اگر این مواد غذایی را تا 2 هفته حذف كنیم، بعد از 2 هفته هر 2روز در میان می‌ توانیم به غذای كودك هر كدام را اضافه كنیم. به‌وسیله حذف كردن این مواد از برنامه غذایی و بازگرداندن آن بعد از مدتی می‌ توانید تشخیص دهید كه آیا كودكتان نشانه‌هایی از بیش فعالی دارد یا خیر؟
 
البته باید گفت که در حال حاضر حذف این مواد از برنامه غذایی كودكان آسان نیست، زیرا به راحتی در دسترس كودكان است.
 
توصیه‌های تغذیه ای برای كودكان مبتلا به بیش فعالی
 
- رژیم كم شكر، پرهیز از خوردن قندهای ساده و شیرینی‌ها
- استفاده بیشتر از پروتئین‌ها مثل مرغ، تخم مرغ، گوشت قرمز
- حذف یا كاهش مواد غذایی آلرژی زا مثل: بادام زمینی، تخم مرغ، شكلات، پنیر، شكر، گندم، ‌سویا، گیلاس، آلبالو، توت فرنگی، كشمش، ‌نوشابه‌ها، هلو، آلو، پرتقال، بیسكویت، سیب، توت، گوجه فرنگی، خیار، آدامس، سس، آب لیمو، كنسروها، مربا، ترشی، كمپوت‌ها، قهوه و چای .
- درمان كمبودهای تغذیه ای و استفاده از مكمل‌های غذایی
- حذف یا كاهش افزودنی‌های خوراكی و رنگ‌های مصنوعی مثل : بادام بو داده ، ادویه‌های معطر ، آب نبات‌ها، كیك‌ها، دسرها، غلات صبحانه و نوشابه‌ها
- استفاده از منابع غذایی حاوی امگا- 3 مانند ماهی ،‌ روغن زیتون و گردو در برنامه غذایی روزانه
- استفاده از میوه و سبزی تازه
- حذف غذاهای سرخ شده
- محدودیت مصرف فرآورده‌های لبنی
- حذف كاكائو، شكلات‌های حاوی قهوه و نسكافه،‌ نوشابه‌های رنگی، چیپس و پفك
- افزایش مصرف آب
یک شنبه 29 تير 1393برچسب:, :: 1:26 :: نويسنده : ابوذر

شاید فکر کنید که برای کنترل کودکان پر انرژی هیچ راهی وجود ندارد اما ما نکاتی را در اینجا برایتان آورده‌ایم که می‌توانید این انرژی را کنترل کنید.
نی نی بان: کودکان پر انرژی. ما با این کودکان برخورد کرده‌ایم. زمانی که در رستورانی نشستیم و کودکان میز بغل را نگاه می‌کنیم و با خود می‌گوییم: «وای.. کودکان من هرگز این گونه نخواهند شد.» و حال شما کودکی را به دنیا آورده‌اید که درست مانند او پر از انرژی است. شاید فکر کنید که برای کنترل این انرژی هیچ راهی وجود ندارد اما ما نکاتی را در اینجا برایتان آورده‌ایم که می‌توانید این انرژی را کنترل کنید.
 
 
به رژیم غذایی او توجه کنید
 
اگر کودکی پر انرژی دارید، به رژیم غذایی او دقت کنید. مقدار مواد مصرفی چون کافیین، محصولات گندمی (نان، بیسکویت، کیک) و دیگر مواد شیمیایی را در رژیم غذایی او کنترل کنید. برچسب‌های محصولات را بخوانید و از مقدار قند مصرف شده در مواد غذایی و نوشیدنی‌های آن آگاهی یابید. به دنبال سالم‌ترین مواد غذایی مانند اسنک‌هایی که در بیرون از خانه مصرف می‌کنید، باشید.
 
به دنبال فعالیت‌هایی برای کودکتان باشید
 
بعضی از مردم معتقدند که ورزش برای کودکان در سنین پایین مناسب نیست اما کودکان پر انرژی احتیاج به سوزاندن کالری دارند. به دنبال فعالیت‌هایی باشید که احتیاج به دویدن، پریدن، رقصیدن و تحرک دارد. به جای رفتن به کتابخانه، او را به کلاس شنا یا دیگر کلاس‌های ورزشی بفرستید تا انرژی بسوزاند.
 
با کودکتان بازی کنید
 
کودکان پر انرژی احتیاج به تعامل از سوی دیگران دارند. این کودکان نمی‌توانند ساعت‌ها رو به روی تلویزیون بنشینند یا کتاب بخوانند در حالی که شما اطراف خانه می‌چرخید. برای آنها وقت بگذارید و با آنها بازی کنید.
 
اسباب بازی‌هایی برای او بخرید که احتیاج به تحرک و فعالیت دارد
 
کودکان پر انرژی تحرک را دوست دارند. آنها به دنبال اسباب بازی‌هایی مانند دوچرخه سواری، توپ‌بازی، هولا هوپ هستند که احتیاج به فعالیت دارد. این کودکان از خواندن کتاب یا نقاشی کردن کسل می‌شوند و معمولا نمی‌توانند آرام مقابل تلویزیون به مدت طولانی بنشینند.
 
تا جایی که می‌توانید تلویزیون را خاموش کنید
 
تحقیقات نشان داده که بازی‌های رایانه‌ای و تلویزیون منجر به مشکلات رفتاری می‌شود. کودکان زیر 3 سال، هر چه بیشتر تلویزیون ببینند، بیشتر در معرض مشکلات در مدرسه قرار خواهند گرفت. به ازای هر ساعت تماشای تلویزیون در روز، احتمال ایجاد مشکلات رفتاری در کودکان تا 10% افزایش می‌یابد. به عنوان مثال تماشای 2 ساعت تلویزیون در روز برابر با احتمال 20% مشکلات رفتاری در کودکان است.
 
بر رفتارهای مثبت او تمرکز کنید
 
با کودکان پرانرژی معمولا بد رفتاری می‌شود. مطمئنا آنها جمله‌هایی مانند «بنشین» «نپر» را بارها شنیده‌اند. سعی کنید به جای این کار از او تعریف کنید. اگر او هنگامی که شما با فرد دیگری در حال صحبت هستید یا در مطب پزشک منتظر نشسته‌اید، آرام بود، او را تحسین کنید. به او بگویید که شما متوجه رفتار خوب او شده‌اید. اگر او در سوپر مارکت آرام کنار شما قدم زد و مانند همیشه نپرید و جست و خیز نکرد، از او تشکر کنید و به او بگویید که به داشتن همچین کودکی افتخار می‌کنید.
 
کودکان پر انرژی کودکان بدی نیستند. آنها معمولا کنجکاو و پر از زندگی هستند و هیچ وقت نمی‌خواهند به شما آزار برسانند. به جای ممانعت از او، سعی کنید رفتارهای او را مدیریت کنید. در این صورت محیطی آرام‌تر برای خود و خانوده خود خواهید داشت.
یک شنبه 29 تير 1393برچسب:, :: 1:25 :: نويسنده : ابوذر
 

 

 
فاطمه منفرد پویا متخصص روانپزشک کودکان در گفتگو با خبرنگار بهداشت و درمان باشگاه خبرنگاران گفت:چپ دست بودن یک ویژگی ژنتیکی است که چنانچه کودک چپ دست را مجاب به تغییر کنیم در حقیقت یک فشار مضاعف به مغز می‌آوریم. 
 
وی در ادامه گفت: دست چپ و راست بودن نیزاز نیم کره غالب در مغز است که طبق تحقیقاتی نشان داده شده چنانچه کودک را تحت فشار قرار دهیم کودک مشکلات کلامی پیدا می‌کند. 
 
پویا با اشاره به اینکه در برخی از خانواده‌‌ها این تفکر رواج دارد که کودک چپ دست باهوش‌تر و یا کم‌هوش‌تر است، افزود: این یک باور غلط است و پایه علمی ندارد. 
 
این متخصص تصریح کرد: سیستم آموزشی بایستی به صورتی باشد که از نظر مدل صندلی و یا حالت نشستن هیچگونه فشاری را به کودک وارد نکند چرا که این ویژگی کاملا از مغز سرچشمه می‌گیرد و هرگونه تحت فشار قرار دادن فرد فشار عصبی به وجود می‌آورد. 
 
وی در خصوص تشخیص صحیح چپ دست بودن کودک گفت: از‌‌ همان زمانی که کودک قاشق در دست می‌گیرد این ویژگی نمایان است و به خانواده‌ها نیز توصیه کرد هیچ فشاری به کودک وارد نکنند و چنانچه کودکی چپ دست است او را از این کار منع نکنند.
پنج شنبه 11 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 19:56 :: نويسنده : ابوذر
 
حرف
 

تربیت کودک

خیلی اوقات ، وادار کردن بچه ها به این که رفتار شایسته ای داشته باشند مشکل است . روش " هر چه می گویم همان است "  که بیشتر والدین به آن متوسل می شوند ، معمولاً بی فایده است .
خوشبختانه روش هایی برای اداره رفتار بچه ها وجود دارد که بدون برخورد ، بدون اشک و قهر ، فریاد ، کتک کاری ، یا توهین ِ زبانی است . در این مبحث سعی کرده ایم اصولی را ارائه دهیم که عمل به آنها به شما و فرزندتان کمک می کند تا به هدف مطلوب برسید . شروع واقعی این گونه تربیت ، از سال های آغاز کودکی است .
به خاطر داشته باشید که در سنین پیش دبستانی ، بچه ها کارهای عادی روزمره و مهارت نظم و انضباط را که لازمه ی زندگی است ، به راحتی یاد می گیرند .  برای تسلیم کردن کودکان روشی کلی وجود دارد که در همه ی شرایط ، مفید است . آن را یاد بگیرید و بعد در زمینه های مختلف امتحان کنید .
 
1 – برخورد مثبت داشته باشید

 به رفتار مناسب فرزند خود توجه کنید و در همان لحظه از آن تعریف کنید . سپس از او درخواست نمایید ( یا او را راهنمایی کنید ) تا فعالیت بعدی را انجام دهد . در این روش برای هر کاری که کودک درست انجام می دهد امتیازی قائل شوید ،  به نوعی که گویی جادویی در کار است ، او به طور باور نکردنی ، درخواست های بعدی را اجابت می کند.  به طور مثال به او بگویید :
- آفرین که یک لیوان شیر خوردی . حالا بیا کمی تخم مرغ بخور .
- خیلی خوب مسواک زدی . حالا بیا لباس خوابت را بپوش .
 
2– برای کنترل او به نرمی رفتار کنید

هر گاه ازکودک خود خواهشی دارید ، به سمت او بروید و به نرمی او را لمس کنید . به طوری که حضور شما تقریباً  موافقت کودکتان را ضمانت کند . اکنون درست در جایی هستید که فرمان شما به یک عمل تبدیل می شود .
شما می خواهید فرزندتان میز را بچیند ، اگر با فریاد از او بخواهید که از آن طرف خانه بیاید و میز را بچیند ، حتماً مؤثر نخواهد بود ؛ بهتر است نزد او بروید و آنچه که می خواهید به او بگویید ، سپس با او به آشپزخانه بروید .
هنگامی که خواهر و برادر مشغول نزاع و درگیری هستند ، نباید با داد و بیداد دعوا را متوقف کنید . به جای آن  ، به طرف آنها بروید و صحبت کنید . خیلی اوقات همین آرامش شما برای ساکت کردن بچه ها کافی است .
اگر می خواهید موافقت کودک خود را جلب کنید کمتر از " نه مؤکد " استفاده کنید و حتی المقدور از حبس کردن او در اتاقش خودداری نمایید .
 
3 – فرزند خود را دوباره راهنمایی کنید

 فرزند خود را به سمت رفتار پسندیده هدایت کنید . اگر او به چیزی دست می زند که  نباید  دست بزند ، به او بفهمانید که دقیقاً چه چیزهایی را می تواند لمس کند یا بردارد . اگر او روی مبل بالا و پایین می پرد ، به جای اینکه او را سرزنش کنید ، جایی را که می تواند جست و خیز کند  به او نشان دهید .

4 – اشیاء مخرب را از دسترس کودک دور کنید .

 اگر فرزندتان روی دیوار رنگ آمیزی می کند ، مداد رنگی را از دسترسش دور کنید و برایش توضیح دهید که چطور می تواند از مداد رنگی به درستی استفاده کند .

5 -  عزت نفس کودکان را از بین نبرید .

اگر فرزند خردسالتان روی میز ایستاده و می خواهید او را پایین بیاورید ، به او بگویید " اجازه نداری روی میز بایستی ، خودت پایین می آیی  یا من کمکت کنم ؟ " در این صورت شما به نوعی ناتوانی های او را مهار می کنید و اعتماد به نفس از شما به فرزندتان انتقال می یابد .

6 – فرزند خود را برای حضور در جمع آماده کنید
 
اگر فرزند شما در حضور دیگران بد رفتاری کند ، باعث خجالت شما می شود و افرادی که شاهد خرابکاری او هستند رنجیده می شوند . در این زمان اگر به او بگویید " ساکت بنشین " ، معمولاً رفتارش بهبود نمی یابد .
قبل از هر وضع جدیدی همچون سوار شدن به هواپیما یا حضور در جشن تولد ، موقعیت را برای  او شرح دهید و انتظارات واقعی خود را بیان کنید . به طور مثال بگویید :
وقتی سوار هواپیما می شویم ، در آنجا صندلی مخصوص خودت را داری و باید کمربندت را ببندی . می توانی کتاب بخوانی ، چیزی بخوری یا با اسباب بازی کوچکی بازی کنی .
وقتی فردا به جشن تولد می رویم ، از تو انتظار دارم شلوغ نکنی و هنگامی که دوستت کادوهایش را باز می کند ، بنشینی و تماشا کنی .
 
7 – به کودک کمک کنید که کمی جلوتر را ببیند .

بچه ها در هر موقعیتی که قرار دارند ، رویدادهای بعدی را نمی بینند و فقط در لحظه زندگی می کنند . برای همین ، هنگام گــذر از مرحله ای دیگر ، دچار مشکل می شوند . بنا براین بهتر است هنگامی که می خواهید او را از جایی که دوست دارد به جای دیگری ببرید ، ابتدا پنج دقیقه قبل او را مطلع کنید که تا چند لحظه دیگر باید اینجا را ترک کنید . اگر بی خبر دست او را بگیرید و به جای دیگری ببرید باعث آزار او می شوید .

8 – از جایی که برای او مشکل ساز است دور شوید

 اگر هر بار با کودکتان به سوپر مارکت رفتید و با مشکلاتی روبرو شدید ، زمانی به آنجا بروید که کسی از او نگهداری می کند . بهتر است مدت یک ماه به او فرصت دهید و او را همراه خود به خرید نبرید ، این مدت ، زمان مناسبی است که این چرخه ی منفی بشکند و به شما و فرزندتان اجازه  دهد که روال عادی پیدا کنید .

9 – کودکتان را به جای دیگری ببرید

اگر در رستوران هستید و او بهانه گیری می کند ، کودکتان را بردارید و از آنجا خارج شوید . اغلب بیرون رفتن و انتقال او به جایی دیگر ، باعث آرامش او می شود .
کارهای روزمره را به طور منظم انجام دهید . لباس پوشیدن ، مسواک زدن ، باز کردن در ، تمیز کردن اسباب بازیها ، رفتن به رختخواب ، همه ی اینها مجموعه ای هستند که  رویدادهای مهم روزانه محسوب می شوند. شما می خواهید فرزندتان هر یک را با موفقیت پشت سر بگذارد و در گذر از هر مرحله ، رفتار مناسبی داشته باشد . اما ممکن است رفتارهای منفی مثل فریاد زدن نیز به سرعت در روال عادی روزمره جای بگیرد .
 
10 – در هر مرحله او را راهنمایی کنید

دقت کنید که هر یک از مراحل رشد کودکتان در کارهای روزمره پنهان شده است . او به تدریج می تواند کفشهایش را بپوشد و یا  به حمام برود . شما نخست باید او را از لحاظ فیزیکی ( در هر مرحله انجام امور روزانه ) راهنمایی کنید و بعد فقط نظاره گر باشید .
مثلاً به او بگویید : " من نمی توانم لباست را دربیاورم ؛ اما تو را تماشا می کنم که چطور این کار را می کنی ."
 
11 – گاهی بعضی امور را به کودک یادآوری کنید

بچه ها به راحتی ممکن است چیزی را فراموش کنند . این وظیفه شماست که بعضی موارد را به آنها تذکر دهید . مثلاً اگر کودک شما فراموش کرد به دستشویی برود . باید با مهربانی به او بگویید " وقت دستشویی" رفتن است . یک کلمه ی یاد آوری برای او بسیار مفید خواهد بود .

12 – هنگام فرمان دادن به کودک ، از دستورات واضح و روشن استفاده کنید

به جای اینکه بگویید " اتاقت را مرتب کن " بهتر است به مورد مشخصی اشاره کنید . یعنی بگویید کتاب ها را در قفسه آبی ، و اسباب بازی ها را در قفسه پایینی بگذار.  هر قدر فرمان های شما واضحتر باشد  پذیرفتن آنها برای کودک آسانتراست  .

13 – علت انجام هر کاری را برای کودک توضیح دهید

  همانطور که شما و فرزندتان در حال مسواک زدن هستید ، برای آگاهی او توضیح دهید که چه کار می کنید و چرا . مثلاً بگویید : " ببین من خمیر دندان را به تمام دندانم می رسانم . می خواهم همه ی جوجوهایی که آنجا زندگی می کنند را در بیاورم . حالا با آب ، دهانم را می شویم ، غرغره می کنم و بعد آب دهانم را بیرون می ریزم . بیا با هم این طوری مسواک بزنیم ".
سه شنبه 2 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 9:28 :: نويسنده : ابوذر
یکی از نگرانی های والدین همیشه هوش فرزندانشان است. آن ها دوست دارند فرزندانی با هوش و استعداد بالا داشته باشند و برای رسیدن به این آرزو باید نکاتی را در نظر بگیرند.
جام علمی، برای اینکه فرزندی باهوش داشته باشید باید به نکات مختلف توجه کنید که از جمله آن ها می توان به تغذیه مناسب اشاره کرد. در این مطلب نگاهی داریم به تعدادی از مهمترین مواد غذایی که می توانند در هوش فرزندان شما تاثیر داشته باشند اشاره می کنیم:
 
امگا۳
 
اولین و مهمترین ماده خوراکی که باید والدین به آن توجه داشته باشند ماهی و امگا۳ است. در صورتی که فرزندتان را ازکودکی به خوردن ماهی عادت دهید در اینده از این ماده غذایی بیشتر خوششان خواهد آمد. خوردن ماهی دو بار در هفته می تواند کمک به سزایی در هوش کودکان داشته باشد.
 
سیب زمینی شیرین
 
یکی از مواد غذایی بسیار مفید برای بدن که می توانیم از آن در غذاهای مختلف استفاده کنیم سیب زمینی شیرین است. این سیب زمینی حاوی آنتی اکسیدان های مختلف و کاراست که می توانند بدن ما را در مقابل بیماری های مختلف ایمن کند و همچنین در کودکان باعث افزایش فعالیت های مغزی می شود.
 
تخم مرغ
 
یکی از مواد غذایی که می توانید روزانه از آن به فرزندانتان بدهید تخم مرغ است. این خوراکی دارای مواد غنی است که باعث افزایش فعالیت های مغزی می شود به طوری که بسیاری از محققین آن را برای فرزندان در حال رشد توصیه می کنند. تخم مرغ همچنین حاوی میزان زیادی ویتامین ب است.
 
حبوبات
 
پس از تخم مرغ به سراغ حبوبات می رویم که بسیاری از پزشکان آن را توصیه می کنند. حبوبات حاوی اسیدهای چرب مفیدی هستند که می توانند قوای جسمانی را افزایش دهند و همچنین تحقیقات حاکی از ان است که بسیاری از این مواد می توانند در باهوش شدن کودکان کمک به سزایی کنند
سه شنبه 2 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 9:26 :: نويسنده : ابوذر
حتماً برای شما هم عجیب خواهد بود که بدانید تنبلی می‌تواند یک اختلال رفتاری باشد که از دیدگاه روان‌شناسی قابل بررسی است. تنبلی معضل است که شاید امروزه با روند ماشینی شدن زندگی، عوارض آن بیشتر ما را درگیر می‌کند و به نوعی شاید بتوان گفت نسل جدید تا حدودی تنبل‌تر از قبل هستند. این ویژگی اجازه نمی‌دهد فرد در زندگی و کار با پویایی و سرزندگی به پیشرفت برسد و همیشه در جا می‌زند. تنبلی چه از نظر ذهنی و چه رفتاری یکی از بزرگ‌ترین موانع ترقی به حساب می‌آید که باید آن را رفع کرد. همه ما شاید گاهی دچار این حس می‌شویم که دل‌مان می‌خواهد بیشتر بخوابیم، سر کار نرویم، بیشتر تفریح کنیم و… اما این احساسات ناشی از خستگی را نباید با تنبلی یکی دانست. افراد تنبل دچار حس مداوم خستگی آن هم بدون انجام کار و فعالیت هستند. اگر می‌خواهید ثابت کنید آدم تنبلی نیستید، صحبت‌های دکتر میرزاده را تا انتها دنبال کنید.

تنبلی به چه معناست؟
می‌توان گفت تنبلی به تعویق انداختن کارهای از پیش‌تعیین‌شده در برنامه یا اصلاً حذف اهداف از قبل تعیین‌شده در زندگی است. متأسفانه باید گفت بر اساس برخی آمار، شیوع تنبلی در ایران بعد از یک‌سری کشورهای آفریقایی و عراق بیشتر از حد رایج در جهان است.

علل فردی و اجتماعی
علل تنبلی را می‌توان در حالت کلی به دو دسته تقسیم کرد که علل فردی و علل اجتماعی هستند. در زمینه علل فردی می‌توان اشاره کرد که زمینه ژنتیکی برایش مطرح است. البته در حال حاضر معلوم نیست یا دست‌کم در حیطه معلومات و مطالعات من مشخص نشده است که عامل وراثتی به شکل انتقال ژن وجود دارد یا به لحاظ اکتسابی در خانواده رواج می‌یابد. این جزو مسائلی است که پیشرفت علوم شناختی در آینده آن را مشخص می‌کند. در زمینه علل فردی یک‌سری بیماری‌ها هم می‌توانند عامل تنبلی باشند. مثلاً در زمینه بیماری جسمی باید به کم‌کاری تیروئید و در زمینه بیماری‌های روان باید به بعضی افسردگی‌ها اشاره کرد.

تأثیر کمبود اعتماد به نفس
در حیطه روانشناختی از ویژگی کمبود اعتماد به نفس می‌توان به عنوان یکی از علل تنبلی نام برد. در واقع، گاهی در شرایطی فرد بدون آن که دچار علایم بارز افسردگی باشد، نشانه‌ها و خصوصیتی از این بیماری مانند پایین بودن اعتماد به نفس را دارد. این ویژگی می‌تواند کم‌تحرکی و بی‌میلی به انجام فعالیت را در فرد ایجاد کند که شکلی از تنبلی است.

دوری از ریسک و درخواست پاداش
یکی از مسائل ایجادکننده تنبلی، صفات شخصیتی فرد است. برای مثال، وقتی وابستگی فرد به پاداش بالا باشد، شاهد این وضعیت هستیم. یعنی فرد کارها را صرفاً به این دلیل انجام می‌دهد که زودتر به نتیجه‌ای عینی برسد؛ یا شخصیتی دارد که از ضرر و زیان اجتناب می‌کند. این افراد همیشه در حاشیه امن به سر می‌برند و به عبارتی، اهل ریسک و تجربه‌های جدید نیستند. حال فردی که این ویژگی‌ها را با هم دارد، بیشتر مستعد ابتلا به تنبلی است.

انگیزه‌های درونی پایین
قاعدتاً فردی که به پاداش وابستگی دارد و از طرفی، دلش نمی‌خواهد از حاشیه امنی که دارد خارج شود، انگیزه‌های درونی پایینی دارد. یعنی پیوسته تلاش کردن چندان برای فرد اهمیت ندارد و مهم‌ترین‌ مسئله، نتایج است. این افراد احساس رضایت درونی از تلاش خود ندارند و تنها به این نگاه می‌کنند که از بیرون به چه میزان پاداش دریافت می‌کنند تا بر اساس آن تلاش کنند.

خانواده تنبل‌پرور
متأسفانه الگوهای رفتاری خانواده هم در این میان می‌توانند نقش مخربی داشته باشند. برای مثال، در خانواده‌ای که دو بچه یکی کوشا و یکی تنبل باشد، اعضای خانواده طرف بچه تنبل را می‌گیرند و می‌گویند بچه کوشا می‌تواند گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. چه بسا حتی از او توقع کمک هم داشته باشند و بگویند تو هوای برادر تنبلت را داشته باش. در حالی که به علل ضعیف و ناتوان بودن بچه تنبل توجهی ندارند.

فرد و جامعه
در مورد عوامل اجتماعی شاید تصور این باشد که نمی‌توانیم اجتماع را تغییر دهیم و به همین علت، برای رفع‌شان مشکلی داریم که حل‌شدنی نیست؛ اما باید توجه کرد که اجتماع هم از جزء تشکیل شده است و ما باید با رفتارهای درست فردی، اجتماعی بهتر بسازیم. نباید انتظار داشته باشیم همه چیز جامعه آن‌طور که می‌خواهیم و بدون تلاش فردی ما باشد و سر جای خودش قرار بگیرد. بهتر است به عنوان یک فرد و جزئی از یک کل بزرگ، کارها و نقش خودمان را درست اجرا کنیم. به هر حال، تغییرات بزرگ اجتماعی حاصل تغییر افراد است و با این روش می‌توان جامعه را اصلاح کرد تا جامعه به سمت دوری از تنبلی و عوامل ایجاد‌کننده آن برود. البته این مستلزم آینده طولانی و هدف‌گذاری‌های بزرگ است و شاید باید یک نسل بگذرد تا این تغییرات فردی در جامعه دیده شود.

بیماری‌ها و تنبلی
شاید فرد انگیزه و خواست لازم را برای تحرک دارد؛ اما به علت فقدان انرژی دچار تنبلی و عدم تحرک می‌شود. این موارد بیشتر در بعضی بیماران مانند کم‌خون‌ها یا دیابتی‌ها دیده می‌شود. قطعاً چنین حس تنبلی، خودخواسته نیست. کم‌کاری تیروئید و کم‌‌خونی به‌خصوص کم‌خونی مزمن می‌تواند عامل خستگی شدید و در نتیجه رفتارهای توأم با تنبلی باشد که باید این بیماری‌ها را درمان و کنترل کرد.

سبک زندگی مدرن
دنیای مدرن با خودش سبکی از زندگی را به همراه آورده که می‌توان یکی از علل تنبلی در نسل حاضر را به آن نسبت داد. شما با وجود تکنولوژی‌های روز که بسیاری از کارها را برایتان به ساده‌ترین شکل انجام می‌دهد، دیگر آن‌قدرها فعالیت فیزیکی نخواهید داشت. مثلاً فرد برای یک خرید ساده از اتومبیل یا حتی از سیستم پیک و تحویل درب منزل استفاده می‌کند. حتی برای روشن کردن تلویزیون با کمک کنترل همان اندک حرکت در خانه هم از بین رفته است. گاهی افراد وجود تکنولوژی و امکانات را توجیهی برای تنبلی خود قرار می‌دهند و می‌گویند باید بهترین استفاده را از امکانات برد. مثلاً فرد می‌گوید چرا پیاده بروم؟! در حالی که شاید بهتر باشد بگوید چرا پیاده نروم؟! قطعاً توجه به سلامتی جسم و روان می‌تواند عامل خوبی باشد تا دست از این نوع تنبلی هم برداریم. این تا حدی برمی‌گردد به ویژگی افراد که ذاتاً دوست دارند نتیجه اعمال و خواسته‌های خود را زودتر ببینند. مثلاً فرد به خودش می‌گوید من حالا کلی پیاده راه بروم که مثلاً ده سال دیگر بیماری قلبی نگیرم یا احتمال بیماری کم بشود. چون پاداش برای آینده است، او را از انجام این کار باز می‌دارد و به سمت پاداش سریع می‌رود که همان خسته نشدن و استفاده از اتومبیل به جای پیاده‌روی است.

رابطه تنبلی و خواب
بعضی اوقات بین خواب و تنبلی رابطه علت و معلولی وجود دارد؛ به‌ویژه فرد تنبلی که نه انگیزه انجام کاری را دارد و نه طبعاً برنامه‌ای برای انجام دادن دارد، بیشتر تمایل دارد بخوابد. از سویی، برعکس آن هم وجود دارد. یعنی خواب زیاد عوارضی چون ابتلا به افسردگی و تنبلی را به دنبال دارد. اما گاهی هم این‌طور نیست. مثلاً فردی ممکن است ساعت خوابش زیاد باشد؛ اما در ساعاتی که بیدار است بسیار پرتحرک و فعال باشد. بنابراین، هر کسی که خوابش زیاد است، الزاماً تنبل نیست.

تنبلی‌های ذهنی
تنبلی ذهنی در جامعه ما بسیار رایج‌تر است؛ اما چون عینی نیست، خیلی به چشم نمی‌آید. در واقع، اگر نگاه کنید عمده تغییرات و تحولاتی که در جامعه مدرن وجود دارد، از جامعه‌های خارجی می‌آید. وسایل، ایده‌ها و امکانات همگی عمدتاً زاییده تفکر خارجی است؛ طوری که اگر برای مدتی رابطه ما با دنیای خارج از کشور کاملاً قطع شود، ممکن است سال‌ها هیچ تغییر محسوسی در وسایل مورد استفاده و تکنولوژی ما دیده نشود. این نشانه این است که ما ذهن‌مان را در مسیر خلاقیت تربیت نکرده‌ایم و آن را به امتحان کردن شیوه‌های دیگر و خلق چیزهای تازه‌تر عادت نداده‌ایم. بنابراین تنبلی ذهن هم موردی است که باید به آن خیلی توجه کرد.

گاهی فرد اهدافی بسیار بزرگ‌تر و بیشتر از توانایی‌هایش در نظر می‌گیرد و بعد به خودش می‌گوید این اهداف دور از دسترس هستند. این مسئله می‌تواند او را ناامید کند؛ در نتیجه فرد تلاش را نیمه‌کاره رها می‌کند و حیطه توانایی‌های خود را بسیار پایین می‌آورد. حتی ممکن است در مورد اهداف کوچک‌تر هم نگاه ناتوانی داشته باشد. این احساس ناتوانی می‌تواند فرد را از تلاش بازدارد و او را تنبل بار بیاورد.

گاهی یکی از اعضای خانواده به علتی توانایی بدنی کمتری دارد یا دچار حادثه‌ای شده است که او را از دایره فعالیت زندگی عقب انداخته؛ مثلاً نقص عضـــوی دارد. در این شرایط توجه بیشتر به او و کمک به رفع خواسته‌هایش قابل توجه است؛ اما در مورد فرد سالم که به رغم شرایط مناسب، صرفاً دوست ندارد زحمت بکشد، این شکل از توجه می‌تواند او را تنبل کند.

مقابله با تنبلی
برای آن که بتوانیم با تنبلی مقابله کنیم، به چند راه‌کار قابل اجرا اشاره می‌کنیم:
۱- اهدافی را به شکل مناسب طراحی کنیم. همان‌طور که یک هدف کلی و بزرگ داریم، اهداف کوتاه‌مدت و دست‌یافتنی هم بگذاریم که رسیدن به آنها انگیزه‌بخش باشد و ما را مصمم‌تر به تلاش بیشتر کند. مثلاً اگر قرار است در آینده صاحب خانه شوید، هدف خود را این بگذارید که مثلاً در پایان هر سال پس‌انداز خود را کمی افزایش بدهید! یا طوری هزینه کنید که ماهانه مبلغی پس‌انداز داشته باشید. این هدفی دست‌یافتنی است و فرد حس می‌کند در مسیری قرار دارد که پله‌به‌پله به هدف بزرگ‌ترش می‌رسد. این مسئله نوعی بازخورد سریع و پاداش روانی دارد که او را با انگیزه‌تر می‌سازد.

۲- یکی از کارهای مفید در این برنامه این است که به خود تلاش، پاداش بدهیم. باید به خود بگویید دارم زحمت می‌کشم و تلاشی که می‌توانم را برای رسیدن و محقق شدن هدفی که تعیین کرده‌ام، انجام می‌دهم. به همین راضی باشید و الزاماً فقط به هدف فکر نکنید. برای قدم‌هایی که برمی‌دارید، ارزش قائل شوید و از این بابت خوشحال شوید.

۳- اگر دچار عارضه‌های روحی هستید؛ مثلاً اعتماد به نفس پایینی دارید یا به علل جسمی، انرژی‌‌تان از سطح عادی پایین‌تر است و شما را زودتر خسته می‌کند، حتماً این مشکلات را پیگیری و درمان کنید. کمک‌های پزشکی و مشاوره‌ای در این زمینه بسیار مفید هستند.

۴-قطعاً ورزش منظم بسیار کمک‌کننده است. تحرک فیزیکی باعث می‌شود تا از حالت رخوت و سستی بیرون بیایید و روحیه بهتری داشته باشید. ورزش حتی در افزایش اعتماد به نفس و افزایش سطح انرژی مؤثر است.

۵- خودداری از پرخوری عاملی مفید در مقابله با تنبلی است. پرخوری و رابطه آن با تنبلی نکته بسیار ظریفی است که بیشتر اوقات در این مباحث جا می‌ماند. پرخوری فرد را سنگین و کند می‌کند. به‌خصوص در مورد افرادی که فعالیت ذهنی دارند، این مسئله نمود بیشتری دارد. در واقع، برعکس آنچه تصور می‌شود که پرخوری در افراد پرتحرک خوب نیست، باید گفت چنین افرادی به علت فعالیت زیاد بدنی انرژی دریافتی را می‌سوزانند؛ اما آنهایی که فعالیت فکری دارند، با احساس سنگینی و سیری بیش از حد دچار تنبلی می‌شوند.
 
 
 
پنج شنبه 8 اسفند 1392برچسب:, :: 10:11 :: نويسنده : ابوذر
 
به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید
کودک را به اتاق خوابش می‌برید. چراغ خوابش را روشن می‌کنید، کمی با هم حرف می‌زنید، کتاب می‌خوانید، به همه بهانه‌های کودک جواب می‌دهید، برایش آب می‌آورید. بالش‌اش را مرتب می‌کنید و بالاخره با کلنجار بسیار کودکتان می‌خوابد. هنوز مدت زیادی نگذشته است که در اتاق خودتان صدای پاهایش را می‌شنوید و در خواب و بیداری متوجه می‌شوید مثل همیشه او، خودش را به تخت خواب شما دعوت کرده است. آنقدر خسته هستید که نمی توانید واکنشی نشان بدهید و تا صبح کودکتان که پاهایش لای موهایتان فرورفته است را تحمل می‌کنید!

بسیاری از پدر و مادرها همین مشکل را با کودکان خردسال و حتی دبستانی شان دارند. در واقع بسیاری از پدر و مادرها بدون توجه به تنظیم عادت خواب نوزاد و با سهل‌انگاری درباره خواب کودک و به امید اینکه وقتی بزرگتر شود مشکلات خواب حل می‌شوند این بحران را ایجاد می‌کنند. کودک سه ساله تان به اتاق شما می‌آید و می‌گوید: "تشنمه"، "دلم برات تنگ شده"، "می‌شه امشب پیشت بخوابم؟"، "من می‌ترسم"، "تو اتاقم صدا میاد"، "من مریضم"، "خوابم نمی‌بره"، "من تو اتاقم تنهام"... واکنش شما در نیمه‌های شب وقتی غرق خواب هستید چه می‌تواند باشد جز اینکه او را به آغوش بگیرید و بخوابید؟
به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید
حالا باید در این شرایط چه کنید؟ چگونه می‌توانید به کودکتان بیاموزید بدون ترس و اضطراب در اتاق خواب خودش بخوابد و هر شب با بهانه‌های متفاوت به اتاق خواب شما نیاید؟

این نکات آموزشی به شما کمک می‌کنند تا به کودکتان یاد بدهید بدون ترس در اتاق خوابش بخوابد:

چیدمان اتاق خواب کودک را با سلیقه کودک و متناسب با سن و سالش طراحی کنید.
از کودک برای چیدمان اتاق خواب کمک بگیرید. اجازه بدهید خودش مدل تخت خواب، پرده و فرش را انتخاب کند و یا محل قرار گرفتن تخت و اسباب بازی‌ها را تعیین کند. ممکن است بعضی از خواسته‌های کودک نامعقول یا غیرعادی باشند. مهم نیست که چیدمان اتاق از نظر شما خوب نباشد. حداقل برای مدت کوتاهی اجازه بدهید اتاق خواب کودکتان آنطوری باشد که خودش علاقه دارد. هدف اصلی شما باید این باشد که کودکتان عاشق اتاق خودش بشود و از ماندن در اتاق لذت ببرد.

به اندازه تخت خواب دقت کنید.
بعضی از پدر و مادرها بدون توجه به نیاز کودک، او را در تخت خوابی بزرگ یا بسیار کوچک قرار می‌دهند. شاید بعضی از کودکان از داشتن تخت خواب بزرگ لذت ببرند. اما ممکن است تخت خواب بزرگ، کودک را بترساند. مناسب ترین تخت خواب برای کودکان خردسال و دبستانی، تختی است مابین تخت نوزادی و تخت نوجوان. تخت خواب‌های کودکان معمولا طراحی‌های متفاوتی مثل ماشین یا قصر دارند. مطمئن شوید که تخت خواب کودک راحت باشد. تشک مناسبی دارد و کودک دوستش داشته باشد.
به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید
عادت‌های خواب جالب بسازید.
نیازی نیست که عادت‌های خواب خیلی خاص و جزیی باشند اما باید برای کودک جالب و دوست داشتنی باشند. کودکتان باید مشتاق انجام دادن آنها باشد و شب‌هایش خاطره‌انگیز و متفاوت باشند. مثلا ممکن است خواندن یک کتاب مورد علاقه در محل خاصی از اتاق خواب برای کودکتان بسیار جالب باشد یا دوش گرفتن، گوش کردن به یک موزیک و خوردن یک خوراکی موردعلاقه و سپس مسواک زدن به همراه آواز خواندن، دعا کردن، حرف زدن درباره اتفاقات روزانه و آداب بوسیدن و به آغوش گرفتن همگی می‌توانند بخشی از عادات خواب کودک شما باشند. حتما آداب خوابیدن را رعایت کنید زیرا این آداب برای کودکتان قوانین نانوشته‌ای خواهند بود که هم او را برای یک خواب آرام و بدون ترس آماده می‌کند و هم او را کودکی قانونمدار می‌کند.

به طور معمول یک دوش آب گرم، کودک را برای خواب آرام آماده می‌کند. اما اگر احساس می‌کنید بعد از دوش گرفتن کودکتان پرانرژی و هشیار می‌شود این عادت خاص را کنار بگذارید.

به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید
در اتاق خواب کودک نخوابید و اگر کنارش دراز می‌کشید بعد از مدت کوتاهی بلند شوید.
کودک نباید تصور کند که همیشه یک نفر باید در کنار او خوابیده باشد. یکی از دلایل ترس‌های شبانه کودکان این است که آنها ابتدا در آغوش پدر یا مادر به خواب می‌روند اما بعد در خواب احساس می‌کنند تنها مانده‌اند.

برای کودک قانون تعیین کنید و انتظارات معقول داشته باشید.
به او بگویید "امشب تو اتاقت می‌خوابی و هیچ عذر و بهانه‌ای قبول نیست". این روش بسیار کمک کننده است. مثلا یادآوری کنید که او دیگر به مهد کودک می‌رود و شما از او توقع دارید تا هر شب در اتاق خوابش بخوابد زیرا همه کودکان در این سن از پدر و مادرشان جدا می‌شوند و تنهایی می‌خوابند. بگویید"برای یک کودک چهار ساله این یک امتیاز خاصه که خودش تنهایی بخوابه و حالا که اینقدر بزرگ شدی می‌تونی به یکی از عروسکات اجازه بدی تا کنارت بخوابه و تو مراقبش باشی."

در برابر گریه و زاری کودک تسلیم نشوید.
اگر کودکتان گریه یا التماس کند و شما هم تسلیم شوید او برنده می‌شود. به او بگویید شما برای بوسیدن، به آغوش گرفتن و بحث و خواهش تمنای بیشتر بی‌حوصله و خسته هستید. اگر کودکتان به اتاقش بر نگشت بدون بحث او را به اتاقش ببرید. ضعف نشان ندهید و تسلیم نشوید. مطمئن باشید هر بار که تسلیم شوید او را برای حربه‌های بعدی آماده می‌کنید.

حتی اگر خسته هستید و یا غرق خوابید، بلند شوید و کودک را به اتاق خودش بازگردانید. قانون را یادآوری کنید"تو باید تو اتاق خودت بخوابی". باید به خودتان، همسرتان و کودک کمی سختی بدهید. اگر چند شب روی قواعد خواب پافشاری کنید خواهید دید کودکتان چگونه برای خوابیدن استقلال پیدا می‌کند.
 
جذابیت و آرامش را برای اتاق خواب کودک فراهم کنید :

- می‌توانید یک ماهی قرمز در اتاق کودک بگذارید و به او تلقین کنید در اتاقش تنها نیست.
- یک عروسک خرسی "مامان" یا "بابا" تهیه کنید و به او بگویید آنها مراقبش هستند.
- پتو و ملحفه‌های زیبا تهیه کنید و اجازه بدهید کودک خودش پتویش را انتخاب کند.
- برای شروع یک هدیه در نظر بگیرید. مثلا برایش یک مسواک جدید بخرید. اگر او توانست یک شب را تنها در اتاقش بخوابد صبح روز بعد یک جایزه کوچک به او بدهید.
- یک مهمانی خواب برگزار کنید. به اتاق خواب کودک بروید و در اتاقش قبل از خواب همگی یک خوراکی خوشمزه بخورید یا باهم آواز بخوانید. اجازه بدهید تا کودک در شب با اتاقش آشنا شود.
- حتما قبل از خواب کودک را کمی به آغوش بگیرید و با جملات مثبت و تأکیدی آرامش کنید. ترس‌ها را از کودک دور کنید و یادآوری کنید که پدر و مادرش مراقب و محافظ او هستند و شب‌ها به اندازه روزها خوب و آرامش بخش هستند.

نکات بیشتر در رابطه با اتاق خواب کودک :

- ریشه ترس‌ها و نگرانی‌های کودک از تنها خوابیدن در اتاقش را جستجو کنید. از او بپرسید آیا از چیزی می‌ترسد؟ چه احساسی در اتاق خوابش دارد؟ ترس کودکان از موجودات خیالی مثل هیولای شب می‌تواند یکی از دلایل ترس از تنها ماندن در اتاق خواب باشد. حتی کودکتان از تخیل آنچه در کتاب‌ها خوانده است، حیوانات جنگل مثل شیر و ببر و گرگ و شنیدن قصه‌های معمولی مثل شنگول و منگول و از دست دادن پدر و مادر دچار اضطراب شبانه و بدخوابی شود. همچنین سایه اشیا می‌توانند او را بترسانند. به همین دلیل شما باید دلایل ترس کودک از تاریکی و خواب را بفهمید و در گام بعدی ترس‌ها را از او دور کنید.
به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید
- به او بگویید که حیوانات جنگل هرگز نمی‌توانند وارد اتاق خوابش شوند. هیولا واقعی نیست و اگر فکر می‌کنید بعضی از قصه‌های خیالی می‌توانند برداشت غلطی برای کودکتان ایجاد کنند آنها را نخوانید. شب‌ها قبل از خواب برای کودکتان شعر و ترانه بخوانید و یا اگر کودکتان قوه تخیل بالایی دارد و تحت تاثیر خیالاتش است از موجودات خیالی دوست داشتنی مثل ستاره یا پرنده و فرشته نگهبان حرف بزنید. آسمان پرستاره شب و نور ماه را نشانش بدهید و فانتزی‌های مثبت و خوب کودک را تقویت کنید و از غلبه خیر بر شر و پیروزی فرشته بر دیو داستان بگویید.

- اگر کودک از تاریکی شب می‌ترسد یک چراغ خواب روشن کنید و یک بار اشیا را در تاریکی نشانش بدهید تا او مطمئن شود در تاریکی اشیا تغییر نمی‌کنند یا چیزی کم یا اضافه نمی‌شود.

- یک رایحه خوش می‌تواند برای کودک آرامش بخش باشد. از اسپری‌های خوش بو کننده هوا یا عودهای خوشبو استفاده کنید.

- اگر کودکتان اسباب بازی خاصی دارد که دوستش ندارد و یا حتی از آن می‌ترسد، آن را کنار بگذارید. برای اینکه مطمئن شوید می‌توانید از کودک بپرسید از کدام اسباب بازی یا عروسکش می‌ترسد یا دوستش ندارد.
 
به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید
- یک لیوان آب در کنار تخت کودک بگذارید یکی از بهانه‌های کودک برای بیرون آمدن از اتاق خواب تشنگی است.

- قبل از خواب کودک را به دستشویی ببرید تا با آرامش بخوابد.

- ممکن است در پروژه جداسازی، کودک دچار شب ادراری نیز بشود. هرگز با عتاب و تحقیر واکنش نشان ندهید و این شرایط را تحمل کنید. حتما از او بپرسید که چرا شب جایش را خیس کرده است.

- اگر کودکتان به مهدکودک می‌رود، می‌توانید برای تشویق بیشتر از مربی‌های مهد کودک کمک بگیرید. آنها معمولا می‌توانند با تشویق و آموزش کودک را ترغیب کنند تا برای استقلال خودش تلاش کند. یک هدیه کوچک و مورد علاقه تهیه کنید و بعد از اولین شب موفقیت آمیز در مهدکودک و در حضور دوستانش به کودک هدیه بدهید. تاثیر این روش بی نظیر است.

- اگر ترس‌های کودک اغراق آمیز و نامعقول است پیش از برنامه ریزی برای جدا سازی با کمک یک روان پزشک و روانکاو کودک، ابتدا دلایل ترس را بشناسید و درمانش کنید.
به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید
- هرگز دو مورد خاص که می‌توانند برای کودک بحران ساز باشند را همزمان اجرا نکنید. مثلا اگر می‌خواهید کودک را از پوشک بگیرید یا وقتی او به تازگی به مهد یا مدرسه می‌رود نباید به فکر جداکردن اتاق خواب کودک باشید. ابتدا باید از آرامش روحی و حساسیت‌های عاطفی کودک مطمئن شوید و سپس قدم‌های بزرگ و تاثیرگذار را بردارید.
پنج شنبه 21 آذر 1392برچسب:, :: 18:14 :: نويسنده : ابوذر
http://mj8.persianfun.info/img/92/8/Bad-Memories/01.jpg
 
چند روز پیش مطلبی علمی، تحت این عنوان خواندم که بزودی قرصی به بازار خواهد آمد که خاطرات بد را پاک می‌کند! موضوع از این قرار بود که دانشمندان در آمریکا موفق شده‌اند به طور انتخابی بخش‌هایی از حافظه ناآرام و ناخوشایند موش های آزمایشگاهی را پاک کنند. با توجه به این دستاورد جدید دانشمندان امیدوارند روزی بتوانند قرصی تولید کنند که قادر باشد خاطره‌های دردناک را از ذهن انسان‌ها نیز پاک کند. در این آزمایش‌ها که روی موش‌ها انجام شده، پژوهشگران کالج پزشکی جورجیا توانستند خاطرات را بدون آسیب رساندن به مغز موش‌ها، پاک کنند.


آنها معتقدند از این تکنیک که با تاثیر روی یک پروتئین خاص در مغز عمل می‌کند، می توان در آینده برای کمک به انسان‌ها درجه غلبه بر رویدادهای ناگوار و مصیبت‌های زندگی بهره گرفت. اما سرپرست اصلی این دانشمندان می‌گوید: برای رسیدن به این نقطه چندین سال و یاچندین دهه وقت برای مطالعه و آزمایش مورد نیاز است. این دانشمندان در مطالعات خود یک مکانیسم مولکولی را شناسایی کرده‌اندکه می تواند به سرعت بخش‌های خاصی از حافظه را حذف کند. به گفته دانشمندان این پروتئین خاص در شکل گیری خاطرات نقش حیاتی دارد. با خواندن این خبر از خودم پرسیدم اگر چنین قرصی به بازار بیاید، آیا حاضرم آن را مصرف کنم و خاطرات بد زندگی‌ام را از ذهنم پاک کنم؟ به این فکر که رسیدم به یاد صدها مراجعی افتادم که سال‌هاست با آنها کار کرده‌ام. کسانی که هر یک خاطرات بد و ناگوار و گاه وحشتناکی داشتند که شب و روز آنها را عذاب می‌داد. خاطراتی مربوط به دوران گذشته، به زمان کودکی یا نوجوانی، خاطراتی از بدرفتاری‌های والدین یا افراد خاص زندگی، خاطراتی از ناکامی‌ها و شکست‌ها، از بدبیاری‌ها و ناراحتی‌های عمیق یا سطحی، کوچک یا بزرگ و به طور کلی خاطراتی که ما را آزار می‌دهند و گاه به شکل وسواسی در ذهنمان بارها تکرار می‌شوند.

باغ تصادفی شما!
به نظر من اگر بخواهیم در باره‌ی خاطرات سخن بگوییم، اول باید در باره‌ زندگی بگوییم. یعنی درباره‌ نگرشی که هر یک از ما در باره زندگی خود داریم. بعضی افراد، زندگی و حوادث آن را، رخدادهایی تصادفی می‌دانند که بطور کاملا اتفاقی و بی دلیل پیرامون ما رخ می‌دهند. در مقابل عده دیگری هم هستند که معتقدند که تصادفی در کار نیست و هر چه رخ می‌دهد دلیلی ظاهری یا باطنی دارد که ممکن است آن را بشناسیم یا از نگاهمان پنهان باشد. اگر شما از دسته اول یعنی از زمره افرادی باشید که زندگی را رخدادی تصادفی می‌دانند، پس اتفاقات بد و ناهنجاری را هم که روی می‌دهند تصادفی تلقی می‌کنید و شاید ترجیح دهید آنها را به هر وسیله‌ای که شده از ذهن خود پاک کنید. یعنی با خاطرات بد خود مانند علف‌های هرزی برخورد کنید که در باغ زندگی‌تان روییده‌اند و ترجیح بدهید که این علف‌های هرز و بیهوده را از باغچه خود کنده و دور بیندازید.
 اما اگر جزو دسته دوم باشید یعنی زندگی را فرایندی حساب شده و آگاهانه بدانید موضوع چیز دیگری است و در این حالت ترجیح بدهید که بفهمید چرا اصلا این اتفاقات بد یا ناهنجار در زندگی‌تان رخ داده و چرا این علف‌های هرز در باغ‌تان پدیدار شده‌اند و معنای هر یک از آنها چه می‌باشد و سپس با فهم و شناسایی ماهیت آن اتفاقات، از رویش دوباره‌شان در باغچه زندگی خود جلوگیری کنید.

مسئولیت خاطرات
شاید بسیاری از افراد دوست داشته باشند از زیر بار مسئولیت اتفاقات بد زندگی خود شانه خالی کنند و بگویند شانس نداشتم، سرنوشتم بد بود، اقبال من چنین بود و از این حرف‌ها. اما واقعیت این است که مسئولیت اتفاقاتی که برای ما رخ می‌دهد با خود ماست. در واقع هر قدر هم که بخواهیم دیگران را علت اصلی رخدادهای خوب یا بد زندگی خود تلقی کنیم اما این خود ما هستیم که در مقابل آن رخدادها مسئولیت جدی داریم. اگر دقت کنید متوجه می‌شوید که بعضی از اتفاقات بد و ناگوار بارها در زندگی ما یا اطرافیان ما تکرار می‌شوند. برای مثال افرادی هستند که چند بار در شغل و تجارت خود ورشکست شده‌اند. افرادی هستند که چندین ازدواج ناموفق دارند، کسانی هستند که سال‌ها پشت کنکور مانده‌اند و نتوانسته‌اند قبول شوند. کسانی هستند که هر جا سر کار می‌روند مورد بی‌حرمتی یا ظلم قرار می‌گیرند، یا با هر جنس مخالفی آشنا می‌شوند سرشان کلاه می‌رود و … و در نهایت چنین اتفاقاتی برای آنها تبدیل به خاطرات بد زندگی آنها می‌شود.

ضرورت مرور و مشاهده اتفاقات ناخوشایند
به نظر من هیچکدام از این اتفاقات بد و ناخوشایند، تصادفی نیستند، بلکه بروز آنها در زندگی ما نشانه و علامتی است در باره این که چه چیزی را باید یاد بگیریم؟ چه چیزی را باید از زندگی خود حذف کنیم؟ چه کاری را باید ترک کنیم و چه چیزی را باید به زندگی خود اضافه کنیم؟ و بطور کلی چه تغییری باید بوجود آوریم ؟ اگر جواب این سوالات را پیدا نکنیم متاسفانه همان اتفاقات در زندگی ما تکرار خواهند شد.

هر اتفاقی که برای ما می‌افتد به خود ما، به رفتارها و کارهایمان، به کلماتی که می‌گوییم و افراد و چیزهایی بستگی دارد که در زندگی ما حضور دارند. اگر اتفاقات ناخوشایند زندگی خود را مرور کنیم، همیشه در هر کدام از آنها درس یا درس‌های زیادی هست که باید کسب کنیم و با توجه به آن درس‌ها تغییراتی در خود و در زندگی خود ایجاد کنیم. باید از بیرون به خودمان و به کارهایی که انجام دادیم نگاه کنیم. خود و اعمالمان را بدون سوگیری از بیرون مشاهده کنیم و بفهمیم دلیل اصلی فلان کار و عمل، دلیل اصلی فلان اشتباه یا خطا، دلیل سکوت و عدم عملکرد مناسب و دلیل صدها رفتار و عملمان چه بوده است؟

گویی در هر اتفاق ناگوار، نوری هست که می‌تواند ما را هدایت کند تا دیگر در چاله‌ها و چاه‌های مشابه نیفتیم. اگر بتوانیم مشاهده گذشته و مرور درست آن را به موقع انجام بدهیم، نه تنها بار منفی آن اتفاق، خود به خود از ذهن ما پاک می‌شود بلکه متوجه می‌شویم که بدون بروز آن اتفاق ناراحت‌کننده یا حتی وحشتناک، هرگز نمی‌توانستیم رشد کنیم و آنچه را که باید یاد بگیریم. حتی گاهی پاک شدن کامل آن اتفاق ناخوشایند، می‌تواند برایمان خطرناک باشد.

برای مثال دختر ساده‌ای را در نظر بگیرید که با پسری آشنا شده که قصد سویی درباره او دارد. درباره چنین دخترهایی چه در کتاب‌ها و مقالات و چه در ستون‌های حوادث روزنامه‌ها تا بخواهید مطلب هست. دختر ساده دل به جوانی که سر راه او سبز شده و از او به عنوان زیباترین دختر دنیا و فرشته آسمانی یاد می‌کند، دل بسته و همه دارایی خود را به او داده و پسر هم بعد از دزدیدن طلاها و پول و جواهرات و اتومبیل و ده‌ها چیز دیگر ناپدید شده است. دختر باید با مرور گذشته و مشاهده خود در آن رابطه، چیزهای زیادی یاد بگیرد. باید سوالات زیادی را از خود بپرسد و بدان‌ها جواب بدهد. چرا فریب پسر را خوردم؟ چه نیازهایی مرا واداشت تا حرف‌های این پسر ناشناس را باور کنم؟ چقدر کمبود محبت دارم؟ چه شد که در مورد او با کسی مشورت نکردم یا به مشورت‌ها اعتنایی نکردم؟ و ده‌ها سوال دیگر. اینک فرض کنید او که همه مال خود را هم باخته است برای رهایی از احساس ناخوشایند خود قرص پاک کننده خاطرات را بخورد در این صورت بدون این که درسی از این اتفاق ناخوشایند بگیرد بارها و بارها با همان اتفاق روبرو خواهد شد.

به نظر من همه خاطرات ما، چه آنها که خوشایند و دوست داشتنی‌اند و چه آنها که بد و ناگوارند معنا و مفهوم زندگی ما را تشکیل می‌دهند و معلمان عملی ما هستند. بنابراین اگر هم خواستید حافظه خود را با قرص یا هر روش دیگری پاک کنید، لااقل اول درس‌های مهم را بگیرید و چیزهایی را که لازم دارید بیاموزید وگرنه اتفاقات ناخوشایند بارها و بارها در زندگی‌تان تکرار خواهند شد.
سه شنبه 19 آذر 1392برچسب:, :: 3:3 :: نويسنده : ابوذر

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید. امیدوارم که از مطالب کمال استفاده رو ببرید.به شما بازدیدکننده عزیز پیشنهاد میکنم مطالب گذشته موجود در آرشیو رو هم حتما مطالعه کنید. منتظر نظرات و پیشنهادات و انتقادات شما هستم. باتشکر
آخرین مطالب
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 16
بازدید ماه : 109
بازدید کل : 233517
تعداد مطالب : 98
تعداد نظرات : 26
تعداد آنلاین : 1



Alternative content